گروه مقاله روز نوشت | تاریخ انتشار 2 خرداد, 1394 | نظرات 0 نظر

سخن نو آر که ...

1- الف) اینکه گفته شود مذاکرات هسته ای دولتِ عزت شعار با قدرت های جهانی به نمایندگی شش کشور، موسوم به 1+5 قرار است ذیل «فصل هفتم منشور ملل متحد»، یعنی مواد 13 گانه 39 تا 51 این منشور، با تنظیم، امضا و ابلاغ قطعنامه ای به سامان برسد، ب) اینکه با ابراز نگرانی ها مضمون چنین قطعنامه ای احتما

1- الف) اینکه گفته شود مذاکرات هسته ای دولتِ عزت شعار با قدرت های جهانی به نمایندگی شش کشور، موسوم به 1+5 قرار است ذیل «فصل هفتم منشور ملل متحد»، یعنی مواد 13 گانه 39 تا 51 این منشور، با تنظیم، امضا و ابلاغ قطعنامه ای به سامان برسد، ب) اینکه با ابراز نگرانی ها مضمون چنین قطعنامه ای احتمالی به مفهوم آن است که فعالیت صلح آمیز کشورمان ایران، تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی یا منطقه ای است، ج) اینکه اظهار شود تن دادن تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان که به نمایندگی از ملت بزرگ ایران بر سر میز مذاکره حضور می یابند، چنین قطعنامه ای هرچند که حسب شنیده ها قرار است با برخوردار شدن از مهر تایید اعضای شورای امنیت سازمان ملل و با دارا شدن ضمانت اجرایی لازم، اعتبار جهانی بیابد، اما چنین اقدامی خسارت آفرین بوده و تهدیدی جدی برای امنیت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران است؛ چرا؟ چون: اوّلاً تهدیدات شورای امنیت علیه برنامه هسته ای ایران با استناد به ماده 41 همین منشور وضع و تصویب گردید که متن آن در ذیل فصل هفتم منشور جای دارد، ثانیاً علی رغم آن که فعالیت هسته ای ایران با توجه به ماهیت صلح آمیز بودن آن در بازرسی های بیش از 11 ساله اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی کمترین نشانه ای از انحراف فعالیت صلح آمیز کشورمان بر تولید سلاح اتمی و یا شرکت در جهت مقدمات این انحراف دیده نشده، ثالثاً پذیرش قطعنامه فصل هفتمی، تمام مقاومت 11 ساله ایران در چالش هسته ای تحمیلی را بر باد خواهد داد، چرا که اصلی ترین موضوع چالش یاد شده، ادعای حریف به غیر صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای کشورمان و متهم کردن ایران به تلاش مخفیانه برای تولید سلاح هسته ای بوده است. بنابراین تن دادن تیم مذاکره کننده ایرانی به یک «قطعنامه فصل هفتمی» به معنای آن است که ایران اسلامی نیز غیر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای خود را تایید می کند و از اینرو ایراد و اشکالی نمی بیند که قطعنامه تضمینی شورای امنیت برای توافق احتمالی، از نوع قطعنامه فصل هفتمی باشد.

2- تحلیلگر محترم می افزاید «آیا پذیرش این قطعنامه فصل هفتمی می تواند غیر از پذیرش اتهامات 11 ساله حریف مبنی بر غیر صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای کشورمان مفهوم دیگری داشته باشد؟ و آیا به معنای آن نیست که برنامه هسته ای ایران را تهدید علیه صلح جهانی و مستوجب برخورد شورای امنیت سازمان ملل میدانیم؟» علاوه بر آن می افزاید: مگر غیر از این است که آمریکا و متحدانش اصرار بر آن دارند تا با خارج کردن پرونده هسته ای ایران از بستر «فنّی و حقوقی» به بستر غیر قابل تعریفِ «سیاسی» بکشانند و موضوع را در همین بستر و زمین بازی نابرابر و لاینحل نگاه دارند؟ آیا بکارگیری حریف از این ترفند ها به معنای تغییر تدریجی ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران نیست؟! ترفندی که سال هاست با تحمل هزینه های گزاف و تحمیل آن هزینه ها به ملت بزرگ ایران آرزوی باطل و واهی براندازی نظام را در سر می پرورانند.

3- سرانجام اینکه تحلیلگر محترم نوشتار خود را به منزله «هشدار» و «اِنذار» دانسته و ضمن اعلام همدلی با نمایندگان دولت و ملت در مذاکره با قدرت های جهانی می نویسد: «تیم هسته ای کشورمان اگرچه فرزندان انقلاب هستند ولی به قول رهبر معظم انقلاب، آمریکا اهل حیله و خدعه و از پشت خنجر زدن است.» {بنگرید به روزنامه کیهان، 27 اسفند 1393، ص2، «نزده میرقصند!» به قلم حسین شریعتمداری، ذیل عنوان یادداشت روز}

4- در تحلیل نوشتار مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان باید گفت: الف) آنچه ایشان مرقوم داشته اند صرفاً ناظر به «توصیف» وضع موجود است که بر اساس قوانین و مقررات بین المللی بوده که بخشی از آن در فصل هفتم منشور ملل متحد آمده است. این مطالب توصیفی را بارها گفته اند و می گویند و همگان شنیده اند و می شنوند. قطعا تیم مذاکره کننده هسته ای ایران از این قوانین و مقررات بین المللی به عنوان ابزارهایی قانونی که با الفبای آن سروکار دارند اگر نگوییم بهتر و بیشتر، قطعا دانش و آگاهیشان کمتر از آنی نیست که ما و دیگران از آن برخورداریم. ب) اگر موضوع چنان است که به باور تحلیلگر محترم، فصل هفتم منشور پاسخ گو نیست و قوانین و مقررات الزام آور دیگری در دسترس است که هرگاه تیم مذاکره کننده ایرانی به آن تمسک جوید بهتر می توان از کیان و اقتدار نظام و از حقوق حقه ملت مظلوم و سرافراز ایران دفاع کند، باید آن را ارئه نموده و به کار بستن آن را به متصدیان امر پیشنهاد دهند. ج) یا چنانچه تفسیر و برداشت دیگری غیر از آنچه مورد اتّکاء و اعتماد تیم مذاکره کننده هسته ای ایران از همان قوانین و مقررات موجود بین المللی سراغ دارند باید آن را با مستند سازی به ادلّه و براهین منطقی، قانونی و حقوقی، مدوّن نموده و بهره گیری از آن را در اختیار تیم مذاکره کننده هسته ای ایران قرار دهند. و الّا به صرف پرداختن به قوانین و مقررات موجود به شیوه ای که مورد اشاره قرار گرفت، یعنی به شیوه ای «توصیفی» نه «تحلیلی»، علاوه بر ایجاد تشویش، نا امیدی و تزریق بی اعتمادی در افکار عمومی علیه دولتمردان و دامن زدن به جوِّ التهاب و نگرانی ها، قطعا گره ای را وا نمی کند و دردی را درمان نمی نماید.

5- و اما از تحلیل گران و سخنوران محترم، ملتمسانه درخواست می شود اگر ابزارهای بُرّنده دیگر در اسناد جاری و الزام آور ملی، منطقه ای و بین المللی سراغ دارند که به زعم آنان از دید تیز بین دیپلمات های امین و کهنه کار نظام به دور مانده است، آن را ارائه و به کار گرفتنش را پیشنهاد دهند.

6- کیست که نداند در سایه سار قاعده جامع و فراگیر «نفی سبیل» آن گاه که می فرماید «و لَن یَجعَلَ اللّهُ لِلکافرینَ عَلَی المومنینَ سبیلاً...»، «طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب بر اقتصاد، سیاست، فرهنگ و اجتماع از خطوط قرمز و تغییر ناپذیر در ایران اسلامی است؟! کیست که نداند به موجب اصل 153 قانون اساسی «هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ و ارتش و دیگر شئون کشور گردد ممنوع است؟!» و کیست که نداند «سیاست های کلان نظام» با اِشراف همه جانبه رهبری معظّم انقلاب تعیین و با نظارت عالیه ایشان اجرا و تمامی دستگاه های حاکمیت یعنی قوای سه گانه از مقننه، مجریه و قضائیه «زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت» انجام وظیفه می نمایند؟! و کیست که نداند «عهدنامه ها، مُقاوله نامه ها، قراردادها و موافقت نامه های بین المللی» تا به تصویب مجلس شورای اسلامی نرسد لازم الاجرا نبوده و هیچگونه تعهدی علیه مملکت بزرگ ایران ایجاد نمی کند؟!{اصول 57، 77، 110 و 125 قانون اساسی}

7- نظر به مراتب فوق، از آنجا که نظام جمهوری اسلامی ایران چنان نیست که با هر بادی بلرزد، امّا لازمه خیرخواهی، نصیحت و دادن نظرات مشورتی راهگشا و پیش برنده آن است تا علاوه بر «توصیف وضع موجود» و ضمن متذکر شدن «هشدارها و اِنذارها»، راهکارهایی بهنگام و کارآمدتری را نشان دهندکه به باور خیرخواهانِ ناظر از نگاه تیز بین تصمیم سازان، متصدیان و مقامات عالی اجرایی نظام مغفول مانده یا   می ماند. ضرورت دارد تا چنین دلنگرانی هایی را مستند به مبانی قانونی و مستدلّ به ادلّۀ وحیانی و عقلانی، آشکارا گوشزد نمایند تا بلکه بخشی اندک از فریضه خطیرِ «دعوت به خیر» از ناحیه «مردم نسبت به دولت» را که وظیفه ای همگانی بوده و اصحاب قلم، اندیشه و سخن به نیابت از قاطبه ملت، عهده دار انجام آن می باشند، جامعه عمل به خود بپوشاند. {اصل 8 قانون اساسی}

8-  امید آن است تا خوانندگان فرهیخته، این نوشتار را به منزله «فراخوان» تلقی نموده و نظرات و پیشنهادات قانونمند، نو و راهگشای خود را در «اِسکات خصم» به قلم آورند و با پشتیبانی فکری از تیم مذاکره کننده هسته ای ایران، باب تعاطی افکار و تضارب آرا را در میان دلسوزان نظام و در چارچوب «موازین اسلامی و مصالح کشور» هموار نمایند. ختم کلام اینکه سخن و پیشنهاد باید نو، تازه و متناسب با دو عنصر «زمان و مکان» باشد، چه آنکه «فِسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر ـ سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر».

 

ارادتمند ـ قربانعلی مهری

دبیر هیات بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس

 1393/12/27

برچسب ها
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید
ثبت نظر جدید
ایمیل منتشر نخواهد شد
Captcha reload