گروه مقاله روز نوشت | تاریخ انتشار 21 تیر, 1394 | نظرات 0 نظر

کارِ بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم

«کارِ بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم» «غزلیّات خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی، با جان و دل همه فارسی زبانان گیتی پیوندی ناگسستنی دارد. غزل 378، چه نیکو به تصویر می کشد بلند نظری، سِعه صدر، وسعت نظر و دریادلی خواجه شیراز را در نحوه تعامل با اَبناء بشر!، و امّا، ابیاتی از آن غزل&

«کارِ بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم»

«غزلیّات خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی، با جان و دل همه فارسی زبانان گیتی پیوندی ناگسستنی دارد. غزل 378، چه نیکو به تصویر می کشد بلند نظری، سِعه صدر، وسعت نظر و دریادلی خواجه شیراز را در نحوه تعامل با اَبناء بشر!، و امّا، ابیاتی از آن غزل»:

«ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم

جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

 

عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است

کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم

                                                     . . .   

گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید

گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم

 

حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او

ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم».

برچسب ها
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید
ثبت نظر جدید
ایمیل منتشر نخواهد شد
Captcha reload