گروه مقاله مقالات | تاریخ انتشار 27 تیر, 1394 | نظرات 0 نظر

گفتاری ذوقی پیرامون واژه «تقوا» در عبارت قرآني «اَلّلهُمَّ اَهلَ التَّقوی وَ اَهلَ اَلمَغِفرَهِ»

بنام خدا گفتاری ذوقی پیرامون واژه «تقوا» در عبارت قرآني «اَلّلهُمَّ اَهلَ التَّقوی وَ اَهلَ اَلمَغِفرَهِ» *قربانعلی مهری متانکلایی واژه «تقوی» از ریشه «وَقی» یا «اَلوِقایَه» است به معنی: حفظ و صیانت از نفس در مورد چیز هایی که

بنام خدا

گفتاری ذوقی پیرامون واژه «تقوا» در عبارت قرآني «اَلّلهُمَّ اَهلَ التَّقوی وَ اَهلَ اَلمَغِفرَهِ»

*قربانعلی مهری متانکلایی

  1. واژه «تقوی» از ریشه «وَقی» یا «اَلوِقایَه» است به معنی: حفظ و صیانت از نفس در مورد چیز هایی که از آن بیمناکیم. در عرف شرع، تقوا عبارت است از حفظ نفس از آلوده شدن به گناه. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «اَلحَقُّ بَیِّنٌ و الباطلُ بَیِّنٌ و بَینَ ذالکَ اُمورٌ مُشْتَبِهاتٌ و مَن رَتَعَ حولَ الحِمَی اَو شَکَ اَن یَقَعَ فیهِ»، و به مناسبت دیگر فرموده است: «اَلحَلالُ بَیِّنٌ و الحرامُ بَیِّنٌ و مَن رَتَعَ حَولَ الحِمَی فَحَقیقٌ اَن یَقَعَ فیهِ». حق و باطل یا حلال و حرام الهی مشخص است و معلوم، هر کس در لبه پرتگاه مشغول چریدن باشد، هر آن سزاوار است که در درّه سقوط کند». چنین است که خداوند می فرماید: «. . . فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»، کسانی که پرهیزگاری کنند و اصلاح امور نمایند نه ترسی بر آنهاست و نه غمناک می شوند{اعراف:35}.

  2. باید دانست تقوی دارای مراتب و درجات متعدّدی است. در خصوص عالی ترین مراتب تقوی، قرآن می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ »{آل عمران:102}. مقصود آن است که تنها اسلام آوردن و متّقی شدن کافی نیست، مهم این است که این تقوا و اسلام در همه مراحل زندگی رعایت و تا واپسین ساعات عمر حفظ شود.

  3. رعایت حق تقوا، عبارت است از ترک همه محرّمات و عمل به تمام واجبات، در همه عمر و در همه آنات و لحظات. امام امیر المومنین (ع) با توجه به مفاد آیه شریفه، می فرماید: «به خدا قسم، هیچ کس جز اهل بیت پیامبر (ص) به طور کامل به این آیه عمل نکرد». مقصود آنکه خاندان عصمت و طهارت (ع) که همتراز و هم ردیف با قرآن اند، تجسّم عینی کلام الهی و با تقواترین آدمیان اند. امّا سعدي عليه‌الرحمه با آگاهي از اين مهم كه اداي چنين وظيفه‌اي از عهده همگان خارج است، در مقدّمه «گلستان» مي‌نگارد:

    «از دست و زبان که برآید             کز عهده شکرش به در آید

    بنده همان به که ز تقصیر خویش        عذر به درگاه خدای آورد

    ورنه سزاوار خداوندیش              کس نتواند که به جای آورد»

  4. نظر به اینکه تقوا دارای مراتب و درجات متعدد است و مردم توانایی پرهیزگاری در عالی ترین مراتب آن را ندارند، خداوند از باب آسان گرفتن بر ما آدمیان و در بیان و توضیح راه رسیدن به درجات پلّکانی تقوا، می فرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ . . .»، تا آنجا که توانایی دارید، تقوا پیشه سازید و از خداوند پروا کنید{تغابن:16}.

  5. معلوم شد گستره تقوی با توجه به دارا بودن منازل و درجات غیر قابل شمارش، محدود به حدّی نیست. ذو مراتب بودن تقوی، به گونه ای است که هر کس با تقواتر باشد به خدا نزدیکتر بوده و در زُمره شریف ترین و کریم ترین مردمان جهان است. جمله کوتاه «...إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ...»{حجرات:13} با خط بطلان کشیدن بر دیگر امتیازات، اصالت را به پرهیزگاری و خداترسی می دهد و می گوید: «برای نزدیک شدن به خدا، هیچ امتیازی جز تقوا موثّر نیست».

  6. شخص متّقی برای رسیدن به برخوردار شدن از کرامت والای انسانی و به منظور رسیدن به مقام قرب الهی باید به گونه ای از خود مراقبت، محافظت و صیانت کند که اذیت و آزارش نه به هیچ کس حتی به خودش هم نرسد. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا. . .» ای کسانی که ایمان آورده اید خود، خانواده و کسان خویش را از آتش حفظ کنید.{تحریم:6}. عالی ترین مراتب تقوا، آن است که هیچ اذیت و آزار و ظلم و ستمی از صاحب ملکه تقوا به هیچ کس نرسد. چنین است که خداوند حکیم در توصیف خویش می فرماید: «. . .وَمَا اللّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ»{آل عمران:108}، «إِنَّ اللّهَ لاَ يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ...»{نساء:40}، «. . .وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ»{حج:10}، «. . . وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ»{ق:29} یعنی: من که پروردگار جهانیانم بر بندگان هیچ ستم نکنم.

  7. با قطع نظر از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که با تقوا ترین آدمیان اند، امّا پر واضح است مصداق بارز، اَتَمّ و اکمل پرهیزگاری، تنها و تنها در ذات اقدس خداوند تبارک و تعالی است که تجلّی و ظهور دارد، به شرحی که گذشت. و از آنجا که خدای صاحب تقوا، وجودی است لایتناهی، لذا تقوی و پرهیزگاری نيز محدود به حدّ و مرزی نمی باشد. بنابراین، آیا متصوّر است کسی بتواند ادعا کند به آخرین مرز تقوا دست یافت و خود عین تقوا شده است؟ نه، هرگز. از این رو است که انبیاء الهی و ائمه معصومین علیهم سلام الله، آنگاه که خود را در برابر عظمت بی انتهای پروردگار می دیدند، ترس و خشیت سراپای وجودشان را می گرفت و پوست بر اندامشان به لرزه می افتاد. «الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ . . .»{حج:35}، «...تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ . . .» {زمر:23}.

  8. گفته شد تجلّي عيني و تبلور بيروني «تقوا» آن است كه از ناحيه شخص با تقوا،‌آزاري به كس نرسد. آزار به مراتب سه‌گانه آن. يعني نه با شرك ورزيدن به خالق هستي‌ آزارش به خدا برسد، نه با آزردن خلايق آزارش به ديگران برسد، ‌نه با قدرناشناختن مرتبه و مقام خويش آزارش به خود برسد. از ميان آزار سه‌گانه، سعدی شیراز در تقبیح اذیت و آزار رساندن به خلق، چه نیکو می سراید:

    «خدا را برآن بنده بخشایش است      که خلق از وجودش در آسایش است»

    {بوستان، باب دوم، در احسان}. و در همین باب، به مناسبتی دیگر با نکوداشت یاد و خاطره حکیمی فرزانه می نگارد:

«چه خوش گفت فردوسی پاک زاد            که رحمت بر آن تربت پاک باد

میازار موری که دانه‌کش است           که جان دارد و جان شیرین خوش است»

سخن سرای شیراز در حکایت «بیستم» از باب اول «در سیرت پادشاهان» و از کتاب درس آموز «گلستان» می گوید:

«گاوان و خران بار بردار       به ز آدمیان مردم آزار»

سید اشرف الدّین گیلانی، متخلّص به «نسیم شمال» شاعر پر آوازه عصر مشروطه در ترجیع بند موسوم به «دین و دل» با ناروا شمردن لااُبالی گری، بی دینی و اباحه گری، چه هنرمندانه، زشتی و شناعت ظلم و ستمگری را به تصویر می کشد آنگاه که به عنوان تک مضراب و ترجیع بند سروده اش می گوید:

«می بخور، منبر بسوزان، مردم آزاری مکن !!».

سيد گيلاني با علم و آگاهي از اينكه باده‌گساري عقلاً و شرعاً امري است حرام. همچنين، منبر كه نماد آزادي بيان و كرسيّ آزادانديشي است، سوزاندن آن نيز حتماً و قطعاً عملی است ناروا، امّا با تعليق بر محال دانستن ارتكاب چنين اعمالي، مي‌خواهد بگويد: آزردن خاطر مردمان چطور؟! این یکی «حقُّ النّاس» است و آن دودیگر «حقُّ الله»!!. اگر خدا از حق خویش بگذرد، رضایت مردم را چگونه باید جُست؟!

 

  1. نظر به معناي تقوا است كه خداوند متعال مي‌فرمايد: « وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى» «براى خود توشه برگيريد، همانا  بهترين توشه پرهيزگارى است». [بقرة: 197]. بياييد گفتار امام علي(ع)‌را به خاطر آوريم آنگاه كه فرمود: «بِئْسَ الزّادُ اِلي الْمَعاد الْعُدْوانُ عَلي الْعِبادِ» «بدترين توشه آن جهان، ستم كردن بر بندگان است.» يا آنجا كه به مناسبت ديگر فرموده است: «اَلْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمسلمون مِنْ لِسانِهِ و يَدِهِ» «مسلمان كسي است كه مسلمانان از دست و زبان او آسوده باشند.» آيا انديشيده‌ايم چرا شاعر مي‌سرايد: «عبادت به جز خدمت خلق نيست/ به تسبيح و سجاده و دلق نيست».[سعدي]  چون،‌ زير عنوان شعاير ديني،‌چه جنايت‌ها كه نكرده‌اند و دين خدا را بدنام ننموده‌اند!!» آيا غُدّه‌هايي چركين مانند گروه منحوس داعش، بوكوحرام، القاعده و طالبان كه بر پيكره امت اسلامي چنبر زده‌اند،‌ جز آن است كه در پناه دين،‌روزگار به آدم‌كشي مي‌گذرانند؟! حكيم سنائي چه زيبا سروده است:

    «تو چون موری و این راهست همچون موی بت رویان

                                                                             مرو زنهار بر تقلید و بر تخمین و بر عَمیا

    چو علم آموختی از حرص آن گه ترس کاندر شب

                                                                            چو دزدی با چراغ آید گزیده‌تر برد کالا»

     

  2. گفته شد خداوند، خود صاحب تقوی، خالق تقوی و در رأس تقوا پیشگان است کهبه پر کاهی اذیت و آزار و ظلم و بیداد از ناحیه او به احدی از موجودات در نظام آفرینش نمی رسد. از این رو است که در قنوت نماز اعیاد سعید «فطر» و «قربان»، از ذات اقدس الهی، چنین یاد می شود: «اَلّلهُمَّ! اَهلَ التَّقوی و اَهلَ المَغفِرَهِ» یعنی: «ای پروردگار من! که آزاری از ذات نازنین تو به احدی نمی رسد و آن شایستگی و جایگاه بلند را داری که انسانها از تو بترسند و حریم نگه دارند و تو هستی که سزاوار گذشت از خلق و آمرزیدن آنانی، از تو درخواست می کنم. . .».

  3.  با توجه به معناي متعارفي كه از واژه«تقوا» در ذهن داريم قطعاً خواهید پرسید، چگونه ممكن است خداوند را مصداق بی بدیل و بی نظیر تقوا و مغفرت دانست؟ پاسخ در آخرین آیه از سوره مبارکه «مُدّثّر» آمده است. خداوند در معرّفی خود، می فرماید: «... هُوَ اَهلُ التَّقوی و اَهلُ المغفرهِ»، اوست که تقوا پیشگی، یعنی آزار نرساندن به خلق، لازمه ذات اوست و هم اوست که بخشش و چشم پوشی از گناه آدمیان، مَنْقَبَت نام اوست. سعدی علیه الرحمه، در دیباچه گلستان با اقتباس از کلام رسول اکرم (ص) چه زیبا می نگارد: «هر گاه که یکی از بندگانِ گنه کارِ پریشان روزگار، دستِ اِنابت به امیدِ اجابت به درگاه خداوند برآرد، ایزد تعالی در او نظر نکند، بازش بخواند دگر باره اِعراض کند بازش به تضرّع و زاری بخواند حق سبحانه و تعالی فرماید: «یا ملائکتی قَد استَحْیَیتُ مِن عَبدی و لَیس لَهُ غَیری فَقد غَفَرْتَ لَهُ»، دعوتش را اجابت کردم و حاجتش بر آوردم که از بسیاری دعا و زاری بنده همی شرم دارم.

    کَرَم  بین  و  لطف  خداوندگار               گنه بنده کرده است و او شرمسار».

  4. بنابراین، شایسته و سزاوار است تا در مضامین دعای زیبایی که در اعیاد سعید «فطر» و «قربان»، در قنوت های نماز بر زبان می رانیم، اندیشه نموده و آگاهی یابیم چرا به جای (1)یک بار، سنّت شده است نه (9) بار، خدا را با اَسماء و صفات والایش مورد مدح و ثناء قرار دهیم و آنگاه درخواست ها و تقاضا هایمان را با حضرتش در میان نهیم.

  5. آیا وقت آن نرسیده است تا شهد شیرین حاصل از تقوی و پرهیزگاری، نه تنها در مرحله «اندیشه» و تصمیم، بلکه در احوال سه گانه «گفتار، رفتار و کردار» به گونه ای تجلّی یابد که هیچ گونه آزار و اذیّتی از ما به دیگران انتقال نیابد؟ ملکه تقوی از مصادیق بارز «مکارم الاخلاق» و از جمله «اسماء و صفات حُسنای الهی» است. مأموریت ما آن است تا به پیروی از کلام نبوی (ص) که می فرماید: «تَخَلَّقُوا بِاَخلاقِ اللهِ» یا «تَخَلَّقُوا بِاَخلاقِ رَسولِ اللهِ» تلاش کنیم با توجه به معانی بلند تقوی، خویشتن خویش را به زیور پرهیزگاری، آرایش دهیم.

  6. لازم به یادآوری است واژه «قُنوُت» به معنای بندگی خدا نمودن است همراه با طاعت مخلصانه، خضوع، خشوع و فروتنی. در وصف ابراهیم خلیل آمده است: «اِنَّ ابراهیمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلّهِ ...» همانا ابراهیم (ع) به تنهایی امتی بود مطیع و خاضع در برابر فرمان خدا{نحل:120}. و اما کلمه «قُنوُط» به معنای یأس و نا امیدی است که در زمره گناهان کبیره می باشد. چه شنیدنی است فراخوان الهی آنگاه که ندا در می دهد: «يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ...» ای بندگان من که بر خویشتن ستم روا داشته اید از رحمت خدا مأیوس نشوید . . . {زُمَر:53}. بنابراین، «قُنوُت» به معنای بندگی و فروتنی در برابر خداست که مسلمانان با ادای فریضه نماز، اوج بندگی و فروتنی را در برابر چشمان مراقب فرشتگان الهی به نمایش می گذارند.

    و اما، عبارات عرفانی، ملکوتی و الهی «قنوت» نماز عید سعید فطر:

     

    «اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکبْرِیاءِ وَ الْعَظِمَة وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ اَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقْوی وَالْمَغْفِرَةِ اَسْئَلُک بِحَقِّ هذَا الْیَوْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَ لِمحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ کَرامَةً وَ مَزیداً اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُدْخِلَنِی فی کُلِّ خَیْرٍ اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُخْرِجَنی مِنْ کلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ،   اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُک خَیْرَ ما سَئَلَک بِهِ عِبادُک الصّالِحُونَ وَ اَعُوذُ بِک مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُک الْمـُخْلَصُونَ».

    با آرزوي بهروزي و توفيق درك سعادتمندانه عيد سعيد فطر

    *«دبیر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس»

    عید سعید فطر 1394

برچسب ها
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید
ثبت نظر جدید
ایمیل منتشر نخواهد شد
Captcha reload