گروه مقاله روز نوشت | تاریخ انتشار 2 شهریور, 1394 | نظرات 0 نظر

شما بودید چه می کردید؟!

  "قانون اساسی برای همه" شما بودید چه می کردید؟! *قربانعلی مهری مَتانکلایی 1- «جمعه ی یکی از ایّام ماه مبارک رمضان امسال، یکی از آقایان خواست واسطِ خیر شود تا راقم این سطور بایکی از «ظاهرُالصَّلاحان» دیدار کنم. سر پایی در فضای باز مصلّای جمعه ی شهر دیدار

 

"قانون اساسی برای همه"

شما بودید چه می کردید؟!

*قربانعلی مهری مَتانکلایی

1- «جمعه ی یکی از ایّام ماه مبارک رمضان امسال، یکی از آقایان خواست واسطِ خیر شود تا راقم این سطور بایکی از «ظاهرُالصَّلاحان» دیدار کنم. سر پایی در فضای باز مصلّای جمعه ی شهر دیدار حاصل شد. مختصر معرفی به عمل آمد. آقای «ظاهرُالصَّلاح» بدون مقدمه و اما با حرارت و قوّت، اِفاضه فرمودند:«آقای فلانی، آقای فلانی را فتنه گر، برانداز، مرتد، خارج از دین و بیرون از ارزش های نظام می داند». از من خواست نظرم را راجع به موضوع بگویم تا باب گفتگو و مراوده باز شود!! به عبارت ساده تر، خواستار آن بود از آقای فلانی اعلام برائت نمایم بلکه ایشان راضی به صحبت با من شود!!! من، هم آقای فلانی را می شناسم، مردی است بزرگ و هم این فلانی دوم را می شناسم، او نیز فردی است متشخّص و تأثیرگذار. هر دو، منصوب مقام معظّم رهبری هستند و عهده دار مناصب بزرگ و حاکمیّتی. البته اختلاف نظرهایی با هم دارند. امّا، علی رغم وجود اختلاف نظر در دیدگاه ها، بی اطّلاع از مراودات بزرگ منشانه شان نسبت به هم نمی باشم. مضافاً اینکه آن «فلانیِ» بزرگوار هرگز در مصدر قضاء نبوده تا حُکم به ارتداد، مُحارب و مُعاند بودن کسی را صادر کرده باشد!!

2-  از خدا پنهان نیست از شما نیز پنهان نمانَد با به یاد آوردن عبارت کوتاهِ «ادب مرد به زِ دولت اوست» و با اعتماد به این چکامه شاعرکه می سراید: «بزرگش نخوانند اهل خِرَد/که نام بزرگان به زشتی بَرَد»، من نیز بزرگش نشمردم. وَقعی به سخنانش ننهادم. نگاهی چون «نگاه عاقل اندر سفیه» به او انداختم و سکوت اختیار نمودم.

3- ماجرا گذشت تا امروز جمعه 30 مرداد 1394 . آن واسطِ محترم دوباره من را در همان مکان دید. پرسید:«چرا آن روز پاسخ فلانی را ندادی؟» گفتم: درخورِ او جز سکوت پاسخی نیافتم. اِصرار کرد کاش پاسخ می دادی!! آیات پایانی سوره مبارکه «فرقان» را به یادش آوردم. مضمونش چنین است:«بندگان خدا کسانی اند چون با جاهلان مواجه شوند جز «سلام» پاسخشان نمی دهند و چنانچه سروکارشان با بیهوده کاران یا بیهوده گویان افتد بدون کمترین اعتناء، بزرگوارانه از کنارش می گذرند. گویا نه چیزی دیده اند و نه چیزی شنیده اند!!» {فرقان:63 و 72} این آقای رابط نیز، از موضِع اتّخاذی و اعلامی خوشش نیامد. سوار ماشین شد تا چند قدم آن طرف تر، همان آقای مُعَنوَن و ظاهرُالصّلاح را به مقصد برساند.

4- شخصیت آدمیان و «کرامت و ارزش والای انسان» که اصل دوم قانون اساسی بر صیانت آن تأکید می نماید بالاتر از آن است که به راحتی با غیبت، تهمت و اِفتراء،هتک حرمت گردد یا به سُخره گرفته شود. آیا در دیگر جاهای جهان با بزرگان و سرمایه های دینی، ملّی و سیاسی شان آنگونه برخورد می شود که چنین آقایانی برخورد می کنند؟! آن هم در لباس دین و به قصد قُربت!! چرا برخی بر این گمانند می توانند با ترور شخصیت کردن از مردان بزرگ و بد جلوه دادن آنان، خود را به شهرت برسانند؟! آیا نباید به چنین آقایانی گفت: «. . . فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ»{فاطر:3} چگونه (با اِفک و بهتان زدن به دیگران) از حق انحراف می یابید؟! «فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ»{تکویر:26} (به کجا چنین شتابان!! از جاده انصاف بیرون می شوید؟) به کجا می روید؟

*«دبیر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس»

جمعه 30 / 05 /1394

برچسب ها
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید
ثبت نظر جدید
ایمیل منتشر نخواهد شد
Captcha reload