گروه مقاله روز نوشت | تاریخ انتشار 19 شهریور, 1394 | نظرات 0 نظر

«مردی که انسان کلمه بود»

"قانون اساسی برای همه" «مردی که انسان کلمه بود» *قربانعلی مهری مَتانکلایی 1.اندیشمندی می گوید: «کلمه از حروف تشکیل شده است و حروف، منطقه ی ممنوعه هستند. مثلاً زبان فارسی 32 حرف دارد و منطقه ی ممنوعهبودن به این معنی است که هیچ کس این قدرت را ندارد تعداد این حر

"قانون اساسی برای همه"

«مردی که انسان کلمه بود»

*قربانعلی مهری مَتانکلایی

1.اندیشمندی می گوید: «کلمه از حروف تشکیل شده است و حروف، منطقه ی ممنوعه هستند. مثلاً زبان فارسی 32 حرف دارد و منطقه ی ممنوعهبودن به این معنی است که هیچ کس این قدرت را ندارد تعداد این حروف را تغییر دهد. با این وجود از این 32 حرف می توان بینهایت کلمه ساخت. جمله گفت و کتاب نوشت.» و می افزاید: « منطقه ی حروف، منطقه ی سکوت است. حروف، ساکت هستند، حرف نمی زنند. نکته شگفت انگیز این است که از ترکیب این حروف ساکت که به ظاهر بی معنی هستند، معانی متفاوت به وجودمی آید.» مضافاً اینکه:« دنیای حروف دنیای سکوت است. اگر کسی بخواهد با دنیای حروف آشنا شود باید سکوت کند. هنگامی که انسان توانست تمرین سکوت کند با سکوت سخن بگوید و با سکوت بشنود  آن هنگام می تواند به معنای حروف دست یابد و این کاری است سترگ».

2.صاحب کلام بالا،در توصیف مرحوم «حسین پناهی»، یکی از هنرمندان خلّاق عرصة بازیگری در سینما، تئاتر و تلویزیون که دستی در نگارش داشت و با عنایت به تعابیر به کار رفته در آثار این هنرمند فقید می گوید: « یک انسانی، انسانِ جمله و یک انسانی، انسانِ کلمه است. پناهی انسان کلمه بود. یعنی کلماتش دقیق و حساب شده بود. او عالَم و اشیاء را دقیق می دید، یعنی یک نگاه نافذی داشت به اطرافش و به اشیاء».

3.راقم این سطور می گوید:در باب قداست واژه ی «کلمه»، علوم و معارف دینی، متضمّن خواندنی های فراوانی است. آگاهی یافتن از آنها قطعاً بر غنای مطلب خواهد افزود.

 

4.جمله ای کوتاه از مرحوم حسین پناهی{1335-1383 ه.ش} شاعر، ادیب و بازیگر عرصة هنر در سینما، تئاتر و تلویزیون، به جا مانده است که می گوید:« ثبت احوال، همه چیز را در شناسنامه ام نوشته است به جز احوالم!!». همین عبارت بهانه شد تا به انگیزه ی تجلیل، یادی از صاحب سخن شود. علاوه بر اصول 12 و 13 قانون اساسی، کتاب سوم از جلد دوم « قانون مدنی ایران » راجع است به « اسناد سِجِلّ احوال ». شناسنامه و امروزه کارت ملّی، رونوشت رسمی و خلاصه ای است از مفاد دفاتر سجلّ احوال که احوال شخصیّه آدمی را راجع به ولادت، ازدواج، طلاق، ارث، وصیّت، وفات، دین، مذهب، رنگ ، نژاد، جنسیّت، تابعیّت، اقامتگاه و...، در خود انعکاس می دهد. امّا آنی که مربوط به « قلوب و احوال درونی»، یعنی خصایص اخلاقی و انسانی ما آدمیان است را در خود انعکاس نمی دهد تا معلوم شود:« من چه ام؟ و که ام؟!» احوال چند گانه ی «ما» یعنی « به چه می اندیشیم؟ چه می گوییم؟ چه می کنیم؟ و چه رفتاری از خود بروز می دهیم؟ سعادتمندیم یا شقاوت پیشه؟ آگاهیم یا ...؟». احوال و اوصافی که در فعالیت های روزانه در صدد اکتساب آنیم. «زندگی نامه» ای که چگونگی نگارش آن برعهده ی ما و در حوزه ی اختیار ما و شما است.آیا تاکنون به این نکته ها اندیشیده ایم؟نکاتی مهم که مرحوم حسین پناهی، در عبارت کوتاه و مُوجَزش، به شایستگی هرچه تمام تر به آن اشارت کرد. روحش شاد.

*« دبیر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس»

سه شنبه 10 / 06 / 1394

برچسب ها
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید
ثبت نظر جدید
ایمیل منتشر نخواهد شد
Captcha reload