گروه مقاله روز نوشت | تاریخ انتشار 27 شهریور, 1394 | نظرات 0 نظر

تقدیم به شهدای روستا های «تالارپشت عُلیا ، وُسطی، سُفلی» ، «کاسگَرکلا، لِهما

"قانون اساسی برای همه" تقدیم به شهدای روستا های  «تالارپشت عُلیا ، وُسطی، سُفلی» ، «کاسگَرکلا، لِهمال و بالا لَموک»   *قربانعلی مهری مَتانکلايی جمعه‌ي هفته‌ي بعد- 3 / 7 / 94 - روز و شبش، نکوداشت یاد و نام سی و چند تن از اُسوَه ه

"قانون اساسی برای همه"

تقدیم به شهدای روستا های

 «تالارپشت عُلیا ، وُسطی، سُفلی» ، «کاسگَرکلا، لِهمال و بالا لَموک»

 

*قربانعلی مهری مَتانکلايی

  1. جمعه‌ي هفته‌ي بعد- 3 / 7 / 94 - روز و شبش، نکوداشت یاد و نام سی و چند تن از اُسوَه های رشادت و مردانگی است. یادواره ی  شهداء از دو منطقه ی متفاوت که با مسامحه در تعبیر می توان گفت: دو محدوده از منتها الیه شمالی و جنوبی شهرستان «قائمشهر». خواستم دو یادداشت جداگانه بنویسم. اما دیدم همگان به یک منظور و در یک جبهه به شهادت رسیده اند. شهدای دوران هشت سال دفاع مقدس و رنج دیده از جنگ تحمیلی علیه آرمان ها و اهداف بزرگ ایران اسلامی. بنابراین، انتظار دارد یکپارچگیِ متن را به حساب فرصت طلبیِ راقم این سطور بگذارند نه تنبلیِ وی.
  2.  و امّا، عَلَی‌رَغْمِ مقدّم بودن زمان برپایی مراسم بزرگداشت شهدای منطقه «لِهمال، کاسگَرکلا و بالا لَموک»، قرعه فال ابتدا نیکوخصالانِ روستای «تالارپشت عُلیا» را به تحریر درآورد. چه آن که«بزرگْ شهدایِ» آن دیار با همّت والای خود،  «نخستین پرکشیده»ی این دیار را بر دوش کشید و امانت را به صاحبانش برگرداند. قهرمان شهید «اَبوالمَعْجَن» مَهدی یحیایی کاسگَرکلایی را گویم که چگونه پیکر برازنده ی  یار و همکار به خون خفته اش میرزا محمد طاهر دادبود تالارپشتی را چون مامِ مهربان در آغوش گرفت و به منزل مقصود رساند. ناگفته نمانَد دو منطقه‌ي مذکور به برکت میثاقهای مقدّس خونی و آرمانی، نیز پیوندهای مشترک خانوادگی فراوانی یافتند. هم آن میثاق ها و هم این پیوندها، میثاق هایی باشد استوار و پیوند هایی گردد ماندگار.
  3.  اما شهدای تالارپشت عُلیا بهانه شد تا نام آوران دو تالارپشت وُسطَی و سُفلَی نیز از قلم نیفتند. سلحشوران این دیار 12 نفرند. 8 سرافراز از تالارپشت علیا و 4 مجاهد راه خدا از دو محلّه دیگر. از حیث تقدّم زمانی، «سیّدالشُّهداء» این دیار موسوم است به محمدطاهر دادبود فرزند روحانی ای سلیمُ النَّفس، متواضع و انقلابی. ۱۳۳۸ولادت یافت، ۱۳۶۰ شهید شد در گیلان غرب؛ ۲۲ سال  داشت. از دوران مدرسه می‌شناسمش. قیافه‌ي نخستین روزِ رفتن به میدان عشق را آنگاه که از محل، عازم آوردگاه بود هرگز از نظر دور نمی دارم. پاک سرشت بود و نیکو خصال. خدمت سربازی انجام داد. آموزگار شد. به جمع سپاهیان پاسدار پیوست. و اما گروهبان شهید، علیِّ اصغرزاده، جوانی بود رعنا. تَهجُّدِ شبانه اش در سنگرها، زبانزد خاص و عام است. مأخوذ به حیا بود و با نجابت. 25 سال عمر کرد. ولادت ۱۳۳6، شهادت 1361. دبیر محمدطاهر رضایی، قیافه‌ای داشت معصومانه با چشمانی نافذ. با وجود دارا بودن زن و فرزند، آنگاه به شهادت رسید که قریب به شش سال، کشور درگیر به عقب راندن دشمن از مرز و بوم خویش بود. از ۱۳۳۷ تا ۱۳۶۵، ۲۸بهار را پشت سر گذاشت. پیکرش چند ماهی زیر آفتاب سوزان ماند. حسین توسّلی، 1344 ولادت یافت، 1365 به شهادت رسید. در جزيره‌ي اُمّ‌الرّصاص، عمليات كربلاي4. دو دیگر یعنی محمدرضا صفرپور و خدایار عباس زاده، مفاد این آیه شریفه  شدند که: «. . .وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ . . .»{نساء:100}سرافرازان رشید، شهیدان: اسرافیل عبدی(1362-1345)، اسماعیل رضایی(1367-1352) و حسین بابازاده (1365-1348) پیش از آن که در زمین شناخته شوند، معروف و شناخته شده نزد آسمانیان شدند. این سه رفیق، يعني «اسرافیل، اسماعیل وحسین»یاران دبستانی بودند. هنوز خطّی بر عارضشان نروییده بود. اما اینکه کی و کجا باهم عهد مَوَدَّت و پیمان شهادت بسته بودند؟ خدا می داند! نمی دانم، بابا زاده حسین چه بر سر داشت که سالها جسم نحیفش در صحرای سوزان خوزستان ماند و چشمان خانواده را منتظر نگاه داشت. برادرش -دبير ابراهیم خانِ خوش خند- نیز، چیزی از شهادت کم نداشت. «سَلامٌ عَلَیهِم يَوْمَ  وُلِدُوا وَ يَوْمَ قُتِلُوا وَ يَوْمَ یُبَعَثوُنَ حَیّاً»{با اقتباس از سوره مریم: ۱۵}.
  4. و اما شهدای دو تالارپشت وُسطَی و سُفلَی، چهار (4) نفرند. شَیخُ الشُّهدایشان، شهید سرافراز حاج اسفندیار مهری تالارپشتی-1361-1314- است که با افزون بر ۹ سر عائله، لباس رزم پوشید و به میدان کارزار، در تنگه‌ي چزّابه، بزم آفرید. دو دامادش نیز، یکی  احمد نيك‌جو بحري، 1341 ولادت يافت، 1365 در فاو به شهادت رسيد. شهيدي زیبا منظر از لشگر هميشه پيروز 25 كربلاء. آن ديگری حاج حسن آقاي اكبري نام دارد. جانباز 70درصد كه با مرور خاطرات دوران دفاع مقدس، روزگار مي‌گذرانَد. علی رضا جعفری (1362-1333) در نزاعی ناخواسته با تنی خسته و زبان روزه در دَم دَمای افطار ماه رمضان، ندای حق را لَبّیک گفت. پاسدار شهيد «ابراهيم خناری» متولد 1327. از دوران نهضت سري پر شور داشت. با دارا بودن چهار سر عائله بارها به منطقه عزيمت و سرانجام، روز عاشورای حسینی (ع) در منطقه موسيان به خيل شهداء پيوست.
  5.  و اما پیشکسوتان عرصه ایثار و شهادت در سه روستای «کاسگَرکلا، بالالَموک و لِهمال»، تعدادشان افزون بر آن است که به شمارش درآید. 24 نام آور شهید از این منطقه تقدیم اسلام و قرآن شد. شهداء، هدایا و نعمتهای الهی اند بر جامعه بشری . «وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا . . .»{ نحل: ۱۸} غیرقابل شمارشند. اما از باب قدرشناسي، یاد کردن نعمتها فرض است و واجب. «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»{ضُحی: ۱۱}. توفيق، يار شد تا نامشان، زینت بخش این نوشتار و آن مجلس باشکوه گردد. «محفلِ اُنس با قرآن»،که به عظمت یاد و نامشان منعقد خواهدشد. اجازه می خواهد از ابوالشّهدای این خِطّه یاد گردد که نام و یاد شهید «مصطفی چمران» را در خاطره ها زنده می سازد. شهید خط شکن «ابوالمَعْجَنْ» -مَهدی - یحیایی، سرافرازی انسان دوست و آموزگاری اخلاق مدار. پابه پاي برادر رزمنده‌اش مرحوم ابوالحسن يحيائي در صف رزم‌آوران بود. با صلابت و راست قامت. در یکی از عزیمت ها به جبهه جنوب، این حقیر را مهمان شد در حجره  ای کوچک در قم مقدّس. لحظات انس با او به اتفاق جمع همراهش وصف ناشدنی است.
  6.  و امّا شهدای این منطقه به تفکیک محلّات عبارتند از :

الف- شهدای روستای با فرهنگ « کاسگَر کلا » :

بسیجی دلاور، نبی الله (داوود) نصیری (1361-1342)، معلّم وارسته، مهدی یحیایی (1361-1329)، پنج سرباز نام آور و ستارگان رخشنده رو، شهیدان والا مقام، حسن یحیایی (1362-1341)،محمد علی اکبری (1364-1344) عقیل آقاگلی (1362-1341)، علیرضا بزرگی (1365-1347) و رمضانعلی (عباس) آقاگلی (1362-1345)، جهادگر سنگر ساز، احمدعلی ابراهیمی (1366-1349)، بسیجی پاسدار،رضا خادمی (1366-1350)، تکاور جان بر کف،رمضان (خسرو) احمد ی (1367-1346)،    رزمنده ی بی ادّعا، نورعلی فلاح (1365-1343)، پسر خاله ی شهیدش بسیجی دردآشنا،سید رضا ابراهیمی (1365-1347) ، نوجوان عرصه پيكار، تقي عابديان (1365-1349).  این پیش گامان، سيزده (13) رزمنده از دلاور مردان دیار آشنایی اند که در جبهه های عملیاتی «شلمچه، خرمشهر، شَرحانی، مهران، سردشت، بانه، مریوان و پنجوین عراق در مَصاف با عَنودان، نَرْدِ عشق باختند.

ب- جان بر کفان روستای غرورآفرین « لهمال » :

مجاهد سلحشور، نبی الله رحیمی (1364-1315)، دلاور مرد عرصة پیکار،نعمت فتحی (1367-1326)، سرباز وطن و جوانمرد نیکو کردار ، امید رمضانی (1370-1351). سه (3) هم عهدِ وفادار که مردانه دربرابر بدخواهان ملّت و مملکت قد عَلَم کردند ودر میرجاوه ( درگیری با اشرار )، جزیره مجنون و اسلام آباد غرب ( عملیات مرصاد ) در هماوردی نابرابر ندای حق را به گوش جان شنیدند.

ج- راست قامتان عرصه پیکار از روستای دلاورپرور« بالا لَموک » :

چهار شهید از یک خانواده، یعنی دو برادر از سُلاله ی سادات:سید محمود موسوی (1361-1338) وسید عباس موسوی (1362-1336)، به همراه دو داماد، یکی پاسدار و دیگری جهادگر، سرافرازان دلاور،ولی الله یوسفی (1366-1335) وسید هاشم موسوی (1361-1337). سید محمود، روز و ماه و سالِ آمدن و رفتنش نکته ها دارد. 23/4/1338 ولادت یافت. 23/4/1361 رخت شهادت بر تن کرد. پیکرش سالها بر خاک شلمچه ماند در عملیّات رمضان. آن دیگری، یعنی سید عباس کماکان جاوید الاثر است. از اين خانواده، بزرگترين برادر، يعني رزمنده مجاهد، مرحوم ميرصالح موسوي نيز چيزي از ايثار و فداكاري كم نگذاشت. خَمسه‌ي طيّبه ازخانواده ای بزرگ. جمعشان در بهشت رضوان مبارك باد. جمشید یزدان پناه (1362-1342). او نیز روز و ماه و سالِ اِعجاب آفرین و پر برکتی داشت. سرباز بود. 27/12/1342 چشم بر جهان گشود. 27/12/1362 با شنیدن ندای « ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ »{ فجر:28}پرواز کرد. آرام و بی قرار. نصر الله تقی نژاد (1359-1341)، بسیجی بود و سری پر شور داشت. سال 1342 ولادت یافت. امّا به سال 1359 در مشق زندگی، گلوله کمانه کرد، امانش نداد و به رهروان جبهه ی نور ملحقش ساخت. بسیجی مخلص، اسماعیل حدّادیان (1361-1337) حماسه ها آفرید و  نام نیک از خود به جا گذاشت. این نام آوران اخلاق مدار و نیکو کردار در میادین عملیاتی شلمچه، سومار، مهران، مریوان ، دارخوین و درپادگان آموزشی هفت تنِ قائم شهر، پیکر های مطهرشان را در دریای خون شناور نمودند. و امّاشهیده‌ی قطع نخاع حدیقه معتمدی لموکی (1391-1332)، با دارا شدن نشان پر افتخار « جانبازی » در  تظاهرات به یاد ماندنی پیش از پیروزی انقلاب، سرانجام در 1391 به خیل شهدای پر نام و نشان دوران نهضت و قیام ملّی و مردمی ایرانِ 1357 پیوست. از روستاي بالالموك، تعداد شهداء 8 نفرند. یاد و نامشان گرامی باد و ماندگار.

7. همگان می دانیم حضرت آدم ابوالبشر -عَلَیهِ وَ عَلَی نَبِیِّنا آلافُ التَّحِیَّهِ وَ الثَّناءِ- مَحسود ابلیس شد و مَسجود ملائک. یعنی هم، رَشک و حسادت ابلیس را برانگیخت و هم مقام و جایگاه والایش با سجده شدن توسط فرشتگان بر حسرت و غِبطه شان دامن زد. کاروان بزرگ شهدای «کاسگَرْ کلا، بالا لَموک و لِهمال»، همراه با راهیان نور از «تالارپشت عُلیا، وُسطی و سُفلی»، هر شهید شان، خود نه  « برگی » بلکه فصلی از «کتاب»  زیبایی ها است و «بابی » مستقل از «دفتر عشق» باید عهده دار تحریر مقامشان گردد. بنابراین، راقم این سُطور اِذعان دارد عاجز تر از آن است که در توصیف رشادتهایشان قلمفرسایی کند. اما می تواند همنوا با عارف رومی، عذر تقصیر به درگاه یکایک شان آوَرَد و بگوید:

«یک دهان خواهم به پهنای فَلَک          تا بگویم وصف آن رَشْکِ مَلَک». {دفتر پنجم مثنوی معنوی مولوی}

8. در پیام رسای امام امّت (ره) به تاریخ 21/6/1360 که به مناسبت شهادت نخستین شهید محراب، آیت الله سید اسد الله مدنی-امام جمعه تبریز-صادر نمودند آمده است: «خط سرخ شهادت، خط آل محمد (ص) و علی (ع) است. و این افتخار از خاندان نبوّت وولایت به ذُرّیۀ طیّبۀ آن بزرگواران و به پیروان خط آنان به ارث رسیده است». شهیدان، که نامشان زینت بخش این نوشتار شد، رهروان این راهند. بزرگان گفته اند: «اَلعُذرُ عِندَ کِرامِ النّاسِ مَقبُولٌ». شهدا، کریم النّفس اند و عذر پذیر. بنابراین، بیاییم خطاب به يكايكشان، زبان عذر گشائیم، به ناتوانی خود اقرار کنیم و بسرائیم:

«کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست         که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم»

{سروده ی مُلّا امیدی، شاعر عهد صفوی، خطاب به مولی الموحّدین امام علی (ع)، با اندکی تغییر}

9. شهدای راه فضیلت، در زمره ی جمعیت و جماعتی از راست قامتان تاریخ اند که همه ی رهپویان راه سعادت و کمال، آرزوی همنشینی با آنان را در سر می پرورانند. شهدایی که مجلس به نکوداشت یاد و نامشان منعقد می‌گردد، در زمره ی یکی از چهار گروه اند که خداوند در توصیف شان می فرماید: «. . .فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ» و حق تعالی می افزاید: «وَحَسُنَ أُولَـئِكَ رَفِيقاً» و آنان چه خوب همدمانی هستند. همنشینی با چنین پاک بازان، موهبتی است الهی که دیگران صرفا با توجه به نیّت ها و شایستگی ها برخوردار از آن خواهند شد. «ذلِکَ الفَضلُ مِنَ اللهِ ...»، {نساء:70-69}.

10. ما و شما نیز اگر در زمره آنانی باشیم که خواهان هم غُرفه شدن با شهدای والامقامیم، می توانیم با اِحیاء مَرام شان، شناخت مقامشان و پیمودن سیره و سنّت شان، به همان جایگاهی دست یابیم که آنان دست یافتند. «. . .طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ»{رعد:29}.پس بیایید صادقانه آرزو نماییم «یا لَيتَنا كُنّا مَعَهُمْ فَنفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا». کاش با آنها بودیم تا به کامیابی بزرگی دست می یافتیم. {نساء:73، با اندکی تغییر}.

11.  در محلّه‌ي «موحّدين» از شهرستان قائم‌شهر، بر سنگ مزار یک شهيد به نقل از « شهيد مصطفي چمران» چنین حَكّ شده است: «اي تاريخ! قلمت بشكند اگر ننويسي اصحاب خميني چگونه به شهادت مي‌رسند.»

سعدی شیرین سخن، در صدر غزل 586 چه نیکو می سراید:

«به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی            به صد دفتر نشاید گفت حَسْبُ الْحال مشتاقی»

12.  مهمان ویژه ی هر دو مراسمِ نکوداشت، هم در «تالار پشت عُلیا» و هم در «لِهمال کاسگَرکلا»، فرمانده ی پر افتخار دوران دفاع مقدس، سردار پاسدار دکتر حاج حسین دهقان – وزیر محترم دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی ایران- است. پیشاپیش ضمن خیرِ مَقدم به محضر جنابش، قطعاً با عنایت به برخوردار بودن از تجارب ارزنده و در اختیار داشتن خاطراتی فراوان و شنیدنی از دوران رزم، علاوه بر تبیین اهداف و مقاصد عالیه ی نظام، در خصوص آرمان های مقدّس شهدای والامقام نیز،داد سخن خواهند داد و از ادای مطلب به نحو احسن بر خواهند آمد. بِمَنِّه وَ کَرَمِه.

 

*«دبیر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس»

جمعه 27 / 06 / 1394

برچسب ها
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید
ثبت نظر جدید
ایمیل منتشر نخواهد شد
Captcha reload