گروه مقاله مقالات | تاریخ انتشار 3 مهر, 1394 | نظرات 0 نظر

گفتاری در باب هفته دفاع مقدّس

"قانون اساسی برای همه" گفتاری در باب هفته دفاع مقدّس *قربانعلی مهری مَتانکلایی 1- ظهر سی و یکم شهریورماه 1359، همزمان با بمباران 11 فرودگاه ایران توسّط بمب افکن های عراقی، جنگ تحمیلی رسماً آغاز شد. آغازین روز هفته دفاع مقدّس در سی و یکم شهریور هرسال یادآور حماسه آفرینی های به یادم

"قانون اساسی برای همه"

گفتاری در باب هفته دفاع مقدّس

*قربانعلی مهری مَتانکلایی

1- ظهر سی و یکم شهریورماه 1359، همزمان با بمباران 11 فرودگاه ایران توسّط بمب افکن های عراقی، جنگ تحمیلی رسماً آغاز شد. آغازین روز هفته دفاع مقدّس در سی و یکم شهریور هرسال یادآور حماسه آفرینی های به یادماندنی و تاریخ ساز رزمندگان سلحشور در ایران اسلامی است.

2-هفته دفاع مقدّس یک هفته معمولی نیست بلکه هفته ای است برای انتقال فرهنگ، ایثار و شهادت به نسل های حاضر و بعدی جامعه. هفتۀ دفاع مقدّس تریبونی است برای بیان واقعیت ها و گفتن از جور و ستم هایی که بر این ملّت رفت. هفته دفاع مقدّس، فرصتی ارزشمند برای نگاهی دوباره به اهداف تهاجم حزب بعث و حامیان منطقه ای و بین المللی آن به انقلاب نوپای ایران اسلامی است.

3-  هفته دفاع مقدّس، بهانه ای است برای تکریم و تجلیل از خالقان این حماسه های ماندگار. تقدیر از آنان در حقیقت بزرگداشت قهرمانی های یک ملّت است. قطعاً طیِّ مسیر آینده بدون تداوم ایثار گری ها و فداکاری ها ممکن نیست. پیام بزرگ دوران دفاع مقدّس به جبهۀ استکبار آن است که تحریم ها، تهدیدها، بحران سازی ها و تقابل های سازمان یافته و همه جانبه قادر به شکستن ارادۀ ملّت نخواهد بود.

4-  اکنون که 35 سال از آغاز تهاجم دشمن و  27 سال از آخرین روزهای دوران دفاع مقدّس سپری شد، باید دوره ای جدید را به نام «دورۀ پرسش از جنگ» به رسمیت شاخت. به شبهات پاسخ گفت. ماهیّت پرسش ها را فهمید. جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدّس باید توسّط نسل جدید و نسل های بعدی مورد بازبینی قرار گیرد. بازخوانی حوادث با ادبیات روز، روایتی دوباره شود. «پاسخ به پرسش های جنگ» موضوعی نیست که بتوان از کنارش گذشت. قطعاً نسل جدید روایتی تازه از جنگ می خواهد. علاوه بر رزمندگان جبهه و جنگ، فرماندهان و سیاست گذاران تأثیر گذار در دوران دفاع مقدّس، مطمئن ترین، مستعدترین و مستندترین راویان و سند گویا برای پاسخ به پرسش ها هستند. به پرسش های اساسی نسل امروز، باید پاسخ های اساسی داد. به رسمیت نشناختن پرسش ها، علاوه بر ایجاد شکاف میان نسل ها، پیوندها، همدلی ها و هم زبانی ها را با مشکل مواجه می سازد.

5- به رسمیت شناخته شدن پرسش ها و اهتمام در تهیّه پاسخ درست برای آنها، بازسازی و تحکیم اعتماد بین نسل ها را به ارمغان می آورد. آیا نمی توان به جامعۀ جوان امروز فهماند مثلاً چرا سردار قاسم سلیمانی در منطقه خاورمیانه قادر به اتّخاذ تصمیماتی است؟ آیا نمی توان به آنان فهماند این سردار، تربیت شدۀ میدان جبهه و جنگ است که چنین کارآمد شده است؟! هفته دفاع مقدّس از این حیث تکریم و نکوداشت آن ضرورت می یابد که می فهماند چنین نیست که یک ملّت، تنها با مصدر فعل «دفاع کردن» بتواند تاریخ خود را بسازد. برای تاریخ ساز بودن یک ملّت، صِرف عمل «دفاع» کفایت نمی کند، بلکه مرحلۀ دوم این تاریخ سازی، «صیانت و حفظ» آن تاریخ و فرهنگ است. هفتۀ دفاع مقدّس، آغاز فصل سلحشوری نوین در تاریخ ایران است. سال 1394 سی و پنجمین سالگرد حماسه آفرینی ملّت ایران است. به بهانۀ پاسداشت این رخداد عظیم، می توان با طرح پرسش های مستند، به آنها پاسخ های مستدلّ گفت.

 

6- با مطالعه در تاریخ جنگ تحمیلی و کشف ارتباط بین حوادث و وقایع، شاید بتوان در تطبیق و مقایسه دو یا چند موضوع با یکدیگر، به پاسخ های قانع کننده دست یافت. مثلاً در خصوص پیوند میان دو حادثه بزرگ، مانند: « جنگ عراق علیه ایران»  و  «بحران هسته ای»، از حیث شروع و پایان هریک از دو واقعه اگر بتوان کاری پژوهشی و تحقیقاتی انجام داد، قطعاً پاسخ درخور می توان پیدا کرد.

7- جنگ و صلح در شمار پدیده های مهم و سرنوشت ساز حیات بشری است. مطالعۀ تاریخ نشان می دهد عرصۀ حیات اجتماعی انسان در هیچ دوره ای بدون جنگ و متعاقب آن، انعقاد قرارداد صلح نبوده است. گویی این دو پدیده همزاد بشر است.

8- پاسخ به این پرسش مهم است که چه مبانی و اصولی به جنگ و صلح مشروعیت و وجاهت می دهد؟ علاوه بر مبانی عقلی و شرعی که در شرایط خاص و اجتناب ناپذیر، توسّل به جنگ یا تمسّک به صلح را تجویز می کند، ممکن است ماهیّت طرف مخاصمه نیز در ایجاد مشروعیت و وجاهت جنگ و صلح مؤثّر باشد. مثلاً اگر طرف مقابل، هیتلر باشد یا صدام، متفاوت است با اینکه شخصی دیگر طرف مخاصمه قرار گیرد. مضافاً اینکه، شخصیّت رهبر و فرماندهی جنگ و میزان وجاهت آن، آثار فراوانی در مشروعیت بخشی جنگ و صلح به همراه دارد. فردی که رهبری جنگ و صلح را بر عهده دارد و فرامین لازم را صادر یا منشور آن را امضاء می کند باید دارای پشتوانه مردمی باشد. شخصیت امام خمینی (ره) علاوه بر جایگاه بلند فقاهت و مرجعیت دینی و سیاسی از این حیث تأثیرگذار بود که عالی ترین مراتب پشتوانه مردمی را به همراه داشت. امام (ره) از همان آغازین روزهای جنگ گفته بود: «دیوانه ای سنگی در چاه انداخت حال صدها عاقل باید تلاش کنند این سنگ را از ته چاه بیرون بیاورند». شرکت متنوّع وگسترده مردم نیز مؤثّر در مشروعیت جنگ و صلح است. در دوران دفاع مقدّس، حضور گستردۀ مردم ایران در دفاع از کشور، زبانزد است. همۀ مردم و از پیروان همۀ ادیان و مذاهب و سلایق، حاضر در صحنه بودند. ایده دفاع برای مردم ایران به آن میزان جذّاب بود که همۀ اقشار را به میدان آورد.

9- درس هایی که از دفاع مقدّس آموختیم، پندها و هشدارهایی را که دریافت کردیم باید در هفته دفاع مقدس مورد بازخوانی قرار گیرد. اگر نعمت است: «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»{ضُحَی: 11}. نعمت ها، درس است و آموختنی. دستاوردهایی مانند: صبوری، مقاومت، همدلی، یکپارچگی، همبستگی ملّی، ایجاد اعتماد بنفس، خودباوری، ... از سرمایه های بزرگ دوران دفاع مقدّس است. اگر نقمت است عبرت گرفته شود تا تکرار نگردد. مثلاً در سال های آغازین تأسیس نظام جمهوری اسلامی، ابتدا مرحوم دکتر کریم سنجابی، سپس دکتر ابراهیم یزدی، آنگاه دکتر ابوالحسن بنی صدر عهده دار مسئولیت وزارت امور خارجه کشور شدند. بنی صدر چون در تدارک انتخابات ریاست جمهوری بود زمام دستگاه دیپلماسی را به صادق قطب زاده سپرد. با روی کار آمدن او فضای تشنّج بر سیاست خارجی کشور حاکم شد. وی به اصول دیپلماسی آشنا نبود، با لحن تندی به اعلام مواضع می پرداخت و تفاوتی میان تریبون دیپلماسی و تریبون سخنرانی های مهیّج قائل نبود. عراق نیز تحرکاتی در مرزها داشت امّا چون دستگاه دیپلماسی کشور فعّال نبود پاسخ درخور به او داده نمی شد. باید از این دست وقایع عبرت گرفت تا مَسند و مَنصب در اختیار  ناکارآمدان قرار نگیرد. 

10-  دربارۀ علل وقوع جنگ و حملۀ نظامی عراق علیه ایران، فراوان گفته اند و شنیده ایم. امّا همگان می دانند: «انقلاب نوپای ایران برای سران کشورهای خلیج فارس یک زنگ خطر بود، زیرا ماهیت مردمی انقلاب، آنها را تهدید می کرد، از نظر سلاطین محافظه کار عرب که حکومت خودکامه شان از بسیاری جهات شبیه حکومت پهلوی بود، انقلاب اسلامی به آسیب پذیری حاکمیت شان دامن می زد. مضافاً اینکه اوضاع انقلاب زده کشور، صدام را دربرداشت ها و محاسباتش دچار اشتباه کرد. چه بسا اگر چنین محاسباتی نمی داشت، هوس حمله هم به سرش نمی زد و جنگ هم رخ نمی داد.» بررسی همه جانبۀ علل و عوامل وقوع جنگ عراق علیه ایران، نیازمند فرصتی دیگر است و در تخصّص افرادی دیگر.

11- در اینکه آیا جنگ در اسلام ابتدایی است یا دفاعی؟ باید گفت: جنگ و خونریزی که همراه با تجاوز و ستم باشد نامشروع است و وجاهت قانونی ندارد. تنها «دفاع مشروع» است که علاوه بر اسلام، از نظر مقررات حاکم بر نظام حقوق بین الملل نیز پذیرفته شده است. در برخی از منابع حتّی از جهاد دینی (جهاد ابتدائی) اغلب به جهاد «دعوت» تعبیر می کنند که دارای ماهیت تبلیغی و ترویجی است تا نظامی. گویا مرحوم علّامه طباطبائی و شاگرد ایشان استاد شهید مرتضی مطهری نیز مفهوم متداول جها د ابتدائی را نپذیرفته و آن را نوعی دفاع می دانند.

12- دستورات انسانی و اسلامی امام (ره) در جنگ تحمیلی، سندی دیگر از بُعد انسانی دفاع مقدّس و پرهیز نظام در تعدّی از ضوابط حاکم بر جنگ است. ایشان به فرماندهان نظامی می گفت: «جایی وارد نشوید که مردم عراق از خانه های خود آواره شوند و اگر می خواهید مقابله به مثل کنید، 48 ساعت قبل بگوئید و اعلام کنید تا مردم بتوانند خود را نجات دهند». صدور اطّلاعیه های پیاپی زمان جنگ و انتشار آن از رسانه ی ملّی و شبکه های برون مرزی، مؤیّد این امر است. این درحالی بود که رژیم بعث عراق از هیچ گونه اقدامات ماجراجویانه از بمباران های نابهنگام شبانه و غافلگیرانه، بکارگیری سلاح های شیمیایی و میکروبی، تبدیل مناطق مسکونی از شهری و روستایی، باغات و اراضی کشاورزی به صحراهای لَم یَزرَع و سرزمین های سوخته فروگذار نمی کرد.

13- در برخی مواقع هم، گویا وقوع درگیری ها و جنگ ها امری ناخواسته است. همانگونه که «صلاه» و «صیام» امری است مکتوب، «قتال» نیز چنین است. قرآن می فرماید: «کُتِبَ عَلَیکُمُ القتال ...» {بقره:216} گاهی شرایط جوری رقم می خورد که منجرّ به جنگ می شود. آیا امام (ره) برای جنگیدن، لشکری فراهم کرده بود؟ یا گروه های مسلّحی را تدارک دیده بود؟ قطعاً پاسخ منفی است. در هند، گاندی هم معتقد به مشی مبارزه منفی و مقاومت با روش خاص خودش بود. ولی عملاً انقلاب هند به خون کشیده شد. چرا که به حکم آیه شریفه، گاهی چه بخواهیم چه نخواهیم این درگیری ها اتفاق می افتد.

14- بنابراین، جنگ اتفاقی بود که خواسته یا ناخواسته به وقوع پیوست و به راحتی نمی شد جلوی وقوع آن را گرفت. جنگ ناخواسته، آثار مثبت و منفی فراوانی به همراه دارد. مهم آن است آنگاه که نظام و مملکت و ملّتی با آن مواجه شد چگونه باید از خود دفاع کند تا با تحمّل کمترین هزینه، نقطه را سر خط برگرداند. پس نباید همدیگر را مورد مؤاخذه و ملامت قرار داد که چرا جنگ شد. بلکه باید پرسید با وقوع جنگ، چگونه از پس آن برآمده ایم؟ ما و شما به سهم خود چه نقشی ایفاء کرده ایم؟

15- جنگ به ایران تحمیل شد. هشت سال دفاع جانانه و یکپارچه ملّت ایران باعث شد جبهۀ استکبار به هیچ یک از اهدافش نرسد. «نابودی جمهوری اسلامی، تضعیف انقلاب، تجزیه ایران، شورش و دلواپسی مردم ایران» از جملۀ آن اهداف بود. در پایان دفاع مقدّس، این صدام و رژیم بعثی اش بود که در معرض انزوا، فروپاشی و نابودی قرار گرفت. وعدۀ امام (ره) به حقیقت  پیوست آنگاه که بیان داشت: «چنان سیلی به صدام بزنیم که نتواند از جای خود بلند شود». «همۀ کسانی که هشت سال تمام در بلندگوهای خود برای فریب افکار عمومی می دمیدند که ایران جنگ طلب است، قبول کردند بپذیرند و اعلام کنند عراق شروع کننده جنگ، صدام متجاوز و ایران مستحقّ غرامت است». فراز و فرود، تدوین  و صدور قطعنامۀ 598 شورای امنیت سازمان ملل مؤیّد این ادّعا است. النهایه قطعنامه 598 موردپذیرش قرار گرفت. قرارداد 1975 الجزایر مجدّداً پذیرفته شد. متجاوز معرّفی گشت و به غرامت «صد میلیارد دلار» محکوم گردید. اگر نبود مقاومت یکپارچه ایران، هرگز هیچ یک از این دستاوردها حاصل نمی شد. دستاوردهایی که امروز پس از گذشت آن ایّام و دوران، یادکرد هریک از آن ها اسباب غرور است و افتخار.

16- سی و یکم شهریور یادآور روزی فراموش نشدنی در تاریخ سیاسی معاصر ایران است. 35 سال پیش، نهال نوپا و نو رس جمهوری اسلامی از زمین، هوا و دریا، درگیر جنگی تمام عیار شد. منطق محاسباتی و متعارف بشری اقتضاء می کرد جنگ چند روزی و یا حداکثر چند ماهی بیشتر به درازا نکشد و ارتش عراق، فاتح این کارزار از میدان بِدَر آید. همۀ شواهد و محاسبات نیز همین را اثبات می کرد. امّا، محاسبات کاملاً به عکس شد. به جز معدودی از کشورها همه قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای بی میل نبودند، کار ایران یکسره شود. رئیس جمهور وقت آمریکا تصریح کرده بود ایران تاوان ایستادگی اش را خواهد داد و گوشمالی می شود. امّا این دیکتاتور عراق بود که در تحمیل کردن آن همه خسارات به ایران، چیزی به دست نیاورد. دست از پا کوتاهتر، خود ناچار به پذیرش شکست شد.

17- تحمیل جنگ علیه ایران، صرفاً یک منازعۀ  منطقه ای یا دوجانبه تاریخی بین دو کشور همسایه نبود. آنچه منجرّ شد جنگی با چنین ابعاد به کشور، تحمیل شود، اتفاقی بود که در بهمن 1357 رخ داد. ایران با اهتمام ملّی، اعتقاد گسترده دینی و با رهبری بلامنازع امام خمینی (ره) خود را از گردونه سلطۀ حاکم بر جامعه جهانی خارج ساخت. خروج از سلطه ای که طبیعی است هزینه هایی دربر داشته باشد. جنگ تحمیلی، طولانی ترین جنگ قرن بیستم نام گرفت. قرنی که در آن دو جنگ جهانی اوّل و دوم، یکی به مدّت چهارسال و دیگری به مدّت شش سال به طول انجامید، امّا این بار جنگی هشت ساله را به خود دید. در این نبرد نابرابر، افزون بر 40 کشور در تدارک حمایت حقوقی و مادی عراق نقش آفرینی کردند. در دویست سال اخیر و خاصه در دورۀ قاجار با وقوع جنگ های منطقه ای، بخش قابل توجهی از سرزمین ایران از دست رفت به گونه ای که قلمرو جغرافیایی کشور از 7 میلیون کیلومتر مربع، به حدود یک میلیون و هفتصد هزار کاهش یافت، امّا برای نخستین بار بود که در جنگی با این ابعاد و گستردگی حتّی یک سانت از سرزمین تقدیم دشمن نشد. جنگ عراق علیه ایران، علی رغم آنکه آغازش با غافلگیری شروع شد امّا ذکاوت امام (ره) مانع از آن شد تا کشور به نقطه ای برسد که نتواند خود را پیدا کند. آنگاه که هواپیماهای عراق به فرودگاههای ایران از جمله مهرآباد حمله کردند، امام (ره) در واکنش به این رخداد گفت: «دزدی آمد و سنگی پرتاب کرد!!».

18- فرماندهی مدبّرانه و بلامنازع بنیانگذار انقلاب باعث شد تا همه به سرعت وارد نبرد شوند و با تبدیل کردن جنگ به یک نبرد اعتقادی و دفاعی، سربلند از آن بیرون آیند. جنگ تحمیلی، همه اقشار جامعه از شهری و روستایی را وارد عرصه کرد. مردمانی از اقصی نقاط کشور برای دفاع از ملّت و مملکت عازم مرزهای غرب و جنوب شدند. اقلیت های دینی از زرتشتی، مسیحی، ارامنه و کلیمی نیز شهدایی فراوان تقدیم نظام کردند. دفاع مقدّس، بسیاری از ویژگی های اخلاقی در فرهنگ اسلامی را بازتولید کرد. فداکاری ها، ازخودگذشتگی ها، ساده زیستی ها و خلّاقیت ها شکل گرفت. تحمیل جنگ به ایران عاملی شد برای تربیت و تولید کار و محلی شد برای رشد استعدادها. کثیری از رزمندگان و فرماندهان افرادی بودند که در میدان نبرد بالندگی یافتند.از جمله نقش های پر رنگ جنگ، عبارت است از نزدیک کردن تاریخ دور با تاریخ نزدیک. در دوران دفاع مقدس، تاریخ و فرهنگ کربلا و عاشورا با همه ویژه گی های معرفتی اش بازتولید شد. نعمت های بزرگی همچون حرّیت، آزادگی، عدالت خواهی، ذلّت گریزی، مبارزه و ایستادگی دربرابر ظلم و بیداد بازآفرینی شد.

19- دوران دفاع مقدّس بود که با اشتهار یافتن دولت شهیدان رجایی و باهنر به «دولت خدمتگزار»، دو دولت درگیر جنگ، «دولت مقاومت» نام گرفت. بعد از خاتمه جنگ، دولت های بعدی با عناوین، «سازندگی»، «اصلاحات»، «مهرورزی»، و امروزه «دولت اعتدال همراه با تدبیر و امید»، هریک با سلایق و علایق و البته منبعث از فرهنگ دفاع مقدّس، تلاش برای رسیدن کشور به پیشرفت، عدالت و توسعه ای پایدار را همراه با تعامل سازنده با جهان سرلوحه کار خود قرار دادند. هر یک به فراخور توان و متناسب با ظرفیت ها و چالش ها به سهم خود،  گام هایی برداشتند. سعیشان مشکور باد.

20- حماسه سازی ها و اِعجاب آفرینی ها در دوران دفاع مقدّس، مخصوص هیچ حزب و گروهی نیست. بزرگترین ظلم و خطا آن است که دفاع مقدّس به نام جمعیّت و جناحی خاص مصادره شود. نباید کار به آنجا رسد که جانشین فرمانده کل قوا و فرمانده هشت سال دفاع مقدّس، در دیدار با نام آوران سال های رزم، ضمن ابراز امید، امّا ناچار به بیان این مطلب شود که: «اگرتاریخ جنگ را بدون تعصّبات سیاسی بنویسند، هیچ عقل سلیمی نمی تواند ذرّه ای به خود شک دهد و تردید کند ایران به اهداف خود نرسیده است. امّا متأسفانه این روزها شاهدیم تاریخ ملّی کشور با اهداف سیاسی تحریف می شود». باید دامن نظام را از گرفتار شدن به چنین بلیّه ای فرصت سوز دور نگاه داشت.

21- در آغازین سال های تأسیس نظام جمهوری اسلامی، جنگ و انقلاب به نوعی باهم همزمان شدند. جنگ و دفاع مقدّس چنان فراگیر شد که دیپلماسی را به خدمت درآورد. انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدّس، تأثیرات بزرگ و عمیق خود را روی هنر، سیاست، فرهنگ، اقتصاد و همۀ شئون جامعه گذاشت، امّا با بی توجّهی ممکن است آن تأثیرات را نتوان نه در هنر یافت و نه در سیاست، نه در فرهنگ یافت و نه در اقتصاد، و در یک کلمه نه در جامعه. امّا اکنون وجود جامعه ای مستقل، نوید بخش این خبر است که کشور، حاضر نیست در چنگ اجانب قرار گیرد. همین امر، خود نشانه ای بزرگ از تداوم انقلاب و استمرار فرهنگ حاکم بر دوران دفاع مقدّس در جامعۀ کنونی ایران است. پس آن دفاع بزرگ هنوز سرزنده است و با نشاط. تا باد چنین باد.

22- کمتر مملکتی است که در برهه ای طولانی، جنگی فرسایشی را پشت سر گذارَد، بخش کثیری از خاک میهن اشغال شود، امّا نقاط حسّاس کشورش پایگاه نظامی دشمن و قدرت های ماجراجو قرار نگیرد. ایران از معدود کشورهایی است که سربلند از معرکه بدر آمد، خاکش نیز محل استقرار پایگاه نظامی برای هیچ کشوری قرار نگرفت {اصل 146 قانون اساسی}. پس از خاتمه جنگ، توانست غنائم جنگی و همۀ تجهیزات مازاد بر نیاز و بجا مانده از دوران دفاع را در کارهای امدادی، آموزشی، تولیدی و سازندگی به خدمت درآورد{اصل 147}. «آزادی، استقلال، وحدت و تمامیّت ارضی کشور» را تأمین و صیانت نماید{اصل 9}. با اتّکاء به «قاعدۀ نَفی سَبیل»، «طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب» بر شؤون کشور را تضمین کند {اصول 3، 43 و 153}. هم اکنون نیز با اعتماد بنفس و اتّکاء به تجارب، تخصّص و تعهّد نیروهای خودی، مقتدرانه 12 سال مذاکرات نفس گیر با قدرت های جهانی را در محافل بین المللی پشت سر گذارَد. فنون دیپلماسی را به نمایش درآوَرَد و یک تنه دربرابر کشورهای موسوم به گروه  1+5 که به نمایندگی از همۀ ماجراجویان و غوغاسالاران تمامیت خواه عهده دار امر مذاکره اند، به مذاکره نشیند و از حقوق ملّت ایران در امر مهم دستیابی به صنعت صلح آمیز هسته ای دفاع کند. در یک کلام، معنای حقیقی «قاعدۀ نَفی سَبیل» را که منبعث از شریفۀ قرآنی: « وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» {نساء:141} است تجلّی و عینیّت بخشد.

23- سخن طولانی شد. گویا باید عبارتی را پایان بخش این مَقال نمود که جناب دکتر روحانی رئیس جمهور، چهارشنبه 31/09/94 در مراسم رژۀ نیروهای مسلّح در آغازین روز هفتۀ دفاع مقدّس بر زبان آورد. او گفت: «دفاع مقدّس، ملّت ایران را به یک ملّت منسجم و مقاوم دربرابر متجاوزان و بیگانگان تبدیل کرد. ما به ارتش، سپاه، بسیج، نیروی انتظامی، ملّت بزرگ و رهبر شجاع خود افتخار می کنیم. ما ملّتی منسجم هستیم و دست در دست هم، از تمامی مشکلات عبور می کنیم و ایرانی آبادتر و سرزنده تر خواهیم ساخت». انشاء الله.

24- مع الاسف، لحظات پایانی نگارش متن، خبر تأثّر آمیز حادثه ی «مِنا» در مکّه مکرّمه باعث شد قلم از حرکت باز بمانَد. قصور و تقصیر کارگزاران دولت سعودی، مصیبتی به بار آورد که عید الاَضحای حاجیان بیت الله الحرام به شام عزا مبدّل گردید. خداوند، جان باختگانِ کوی عشق را از هر ملّت و مملکت و خاصّه از شهر و دیار کشور عزیزمان ایران با بنیانگذاران خانه اش یعنی ابراهیم، اسماعیل و هاجر علیهم السلام محشور نماید، به مصدومین شفای عاجل مرحمت فرماید و به خانواده ها صبر و اجر عطا نماید. بِمَنِّهِ وَ کَرَمِهِ. آمین.

*«دبیر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس»

پنجشنبه 2 / 7 / 94

برچسب ها
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید
ثبت نظر جدید
ایمیل منتشر نخواهد شد
Captcha reload