"قانون اساسی برای همه"
تقسيم اسلام به . . .
*قربانعلی مهری مَتانکلایی
برخي اصرار دارند «اسلام رحماني» را پروژهاي آمريكايي بنامند كه تنها نامي از اسلام به عاریت گرفته و ماهيتاً هيچ نسبتي با بعثت انبياء(ع) ندارد كه قيام به قسط و قطع يد ظالمان را سرلوحهي كا
"قانون اساسی برای همه"
تقسيم اسلام به . . .
*قربانعلی مهری مَتانکلایی
- برخي اصرار دارند «اسلام رحماني» را پروژهاي آمريكايي بنامند كه تنها نامي از اسلام به عاریت گرفته و ماهيتاً هيچ نسبتي با بعثت انبياء(ع) ندارد كه قيام به قسط و قطع يد ظالمان را سرلوحهي كارشان ميداند. به زعم اينان اسلامي كه هدف بعثت انبياء الهي و برانگيخته شدن شخص شخيص پيامبر اكرم(ص) ميباشد عبارت است از «اسلام انقلابي» كه اين اسلام هيچ نسبتي با اسلام رحماني - به وصفي كه گذشت- ندارد.
- نگارنده بر اين باور است اسلام، اسلام است با همه جاذبهها و دافعههايش. همان ميزان در ستيز با بد انديشان، «اَشِدّاءُ عَلي الْكافرين» است كه در نسبت با يكديگر و با همكيشان «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» ميباشد. تقسيم اسلام به «انقلابي» و «رحماني» و يا با ديگر پسوندها و پيشوندها، جز آنكه بر غربت و مظلوميت اين دين مبين و آورندهي متيناش بيفزايد هودهي ديگري بر جاي نخواهد گذاشت.
- اسلام در چهرهي گروهكهاي «داعش و بوكوحرام» همان ميزان خطرناك است و فاجعهآميز كه اسلام در قيافهي « منافقين و فرقان». اسلام، سعادت همگان را در سر ميپروراند. چنين است كه پيامبرش پيامبر رحمت است و متّصف به وصف «رحمةٌ لِلْعالَمين» ميباشد.بيائيم چهرهي «اسلام» را كه مايه سِلْم و آرامش و رحمت و همبستگي و همزيستي مسالمتآميز و صلحجويانه براي جهانيان است را با گرد و غبارهاي مُلَوَّث، آلوده نسازيم.
- اسلامي كه راقم اين سطور بر فراگير شدنش پاي ميفشارد همان است كه اصول عديدهي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران تحكيم و ترويج و گسترش آن را وجههي همّت خود ميداند. مضامين اصول2، 3، 11، 14 و بويژه اصول مندرج در ذيل «فصل دهم» اين قانون ناظر به «سياست خارجي» را از نظر بگذرانيم تا معلوم شود اسلام در ايجاد «پيوندها و همبستگيهاي ملي و ميهني» و برقراري «روابط صلحآميز و همبستگيهاي منطقهاي و جهاني»، چه تدابير و برنامههايي را مدّ نظر دارد. با واكاويها و در بازخوانيها و بازبينيها است كه پي خواهيم برد چه بسا با بيتوجهيها از عملياتي نمودن بخش عظيمي از آن اهداف و آرمانها بازماندهايم.
- بيائيم تقابل بين جريان بعثت انبياء(ع) با جاهليت مدرن را كه همچنان ادامه دارد به رسميت بشناسيم. با ندانمگوئيها، ندانمنويسيها و ندانم كاريها آب در آسياب جاهليت مدرن نريزيم كه به مانند جاهليت قديم كماكان بنا را بر شكاف و اختلاف نهاده است. آدمي نسبت به چيزهائي كه جاهل است دشمني ميورزد، كما اينكه كلام معصوم(ع)در اين عبارت كوتاه گويا به آن است: «اَلنّاسُ اَعداءُ ماجَهِلُوا». اگر در صدد شناسائي و تعامل با يكديگر برآئيم، معلوم خواهد شد اكثر دعواها و قيل و قالها پوچ است و عبث، آنگونه كه مثنوي معنوي مولوي ، در قصّهي «منازعت چهار كَس در باب انگور» يا در داستان معروف «اختلاف كردن در چگونگي و شكل پيل»، بيپايه بودن اكثر اختلافات و نزاعها را با هنرمندي هرچه تمامتر به نظم درآورده است.بيائيم آنگونه باشيم كه قرآن همگان را به آن فرا ميخواند آنجا كه ميفرمايد: « يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» [حجرات:13] . با عمل به اين «فراخوان الهي» قطعاً حجم اختلافات به كمترين حدّ ممكن كه «خطوط قرمز»ش خوانند، تقليل خواهد يافت. شما چگونه می اندیشید؟ کامروا باشید.
*« دبیر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس»
شنبه 18/ 02/ 95
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید