گروه مقاله روز نوشت | تاریخ انتشار 21 خرداد, 1395 | نظرات 0 نظر

دو ارزش: یکی «قلم» و دیگری «بیان»

"قانون اساسی برای همه"      دو ارزش: یکی «قلم» و دیگری «بیان» *قربانعلی مهری مَتانکلایی 1.خدا قلم راآفريد. به قلم و تراوشات حاصل از نوك قلم كه بر صفحه‌ي سفيد كاغذ و بلكه بر لوح وجود آدمي نقش مي‌بندد سوگند ياد كرد. انسان را

"قانون اساسی برای همه"     

دو ارزش: یکی «قلم» و دیگری «بیان»

*قربانعلی مهری مَتانکلایی

1.خدا قلم راآفريد. به قلم و تراوشات حاصل از نوك قلم كه بر صفحه‌ي سفيد كاغذ و بلكه بر لوح وجود آدمي نقش مي‌بندد سوگند ياد كرد. انسان را اختصاصاً به استفاده‌ي از آن ممتاز كرد و متمايز ساخت. آدمي مي‌تواند با نگارش مطالب و انعكاس آن در جرايد، ما في‌الضمير خويش را آشكار كند، خود را بشناسد و بشناساند. خويشتن را در معرض نقد و بررسي قرار دهد. ارزيابي ديگران را نسبت به خود مغتنم شمارد. قلم زدن،‌نه تنها راه قضاوت و اظهار نظر ديگران را نمي‌بندد بلكه با زبان بي‌زباني از همگان مي‌خواهد بيايند و جواب صاحب قلم را بدهند. اشكالات و ايرادات را متذكّر شوند.

2.قلم، همان كاري مي‌كند كه از بيان برآيد. با اين تفاوت كه آثار قلم ماناتر است و ماندگارتر. آدمي با «بَيان و بَنان» كه يكي حاصل زبان و تحركات لسان و ديگري نتيجه فعل و انفعالات قلم و چرخاندن آن در میان انگشتان است،‌مافي‌الضمير و اندرون ناپيداي خود را برملا مي‌سازد. «بَیان» به فارسی، همان سخن است و انگشت یا سرانگشتان را به تازی، «بَنان» خوانند.

3. ایراد سخن به همراه نوشتن و چاپ و انتشار مكتوبات، دادنِ «فراخوان» است. فراخواني عمومي، سرگشاده و دوجانبه. دادن فراخوان به دو منظور. هم براي شناساندن خود به اين و آن. هم براي شناختن آراء و افكار ديگران. به نمایش درآوردن آثار حاصل از قلم وبیان، نوعی «تَحَدّی» یعنی هماورد خواهی و هَل مِن مبارز طلبی است که: « هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ» {حاقّه: 19} یعنی: «ایّها النّاس! بیایید نامه و نوشته ام را بخوانید» و به سخنانم گوش فرا دهید. چون صاحب سخن و قلم، مدّعی آن است که بهترین نوشتار از آن من و عالی ترین گفتار در اختیار او است. تلاش كنيم بد نگوئيم و بد ننويسيم تا بد نشنويم و بد ندرويم. صاحب مثنوي معنوي چه زيبا مي‌سرايد:

«اين جهان كوه است و فعل ما ندا                        سوي ما آيد نداها را صدا»

در مقام نصيحت مي‌گويد:

«مگو ناخوش كه پاسخ ناخوش آيد                        به كوه آواز خوش ده تا خوش آيد»

4.«با قطع نظر از «ن» که از حروف مُقَطّعۀ قرآنی است، در آیه شریفۀ «ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ» {قلم: 1} خداوند به دو پدیدۀ بزرگ تمدّن ساز بشری که ابزار علم و دانش است، سوگند یاد کرده و قسم خداوند به آن، حاکی از عظمت و کارسازی قلم است. زندگی بشر به دو دوران قبل و بعد از تاریخ تقسیم می شود. دوران تاریخ از وقتی شروع می شود که خط اختراع شد و انسان دست به قلم گردید. جمله « وَمَا يَسْطُرُونَ » به آن ناظر است. این آیات زمانی نازل می شود که در محیط حجاز از قلم و نوشتن و علم خبری نبود و کسانی که خواندن و نوشتن می دانستند تعدادشان بسیار اندک بود. شایان ذکر این است که در آن محیط، اولین آیاتی که بر پیامبر اسلام در غار حرا نازل شد سخن از تعلیم و قلم و خواندن بود. در علم ادبیات عرب ثابت است که «الف و لام» در واژۀ «القلم» برای استغراق و جمع است، یعنی هرآنچه وسیلۀ کتابت است. بنابراین شامل مداد و قلم و وسائل چاپ و حروف چینی و کامپیوتر و فیلم و غیره می شود».

5.قرآن که متنی است مکتوب و خواندنی، « وَ كِتَابٍ مَسْطُورٍ/ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ» {طور: 2-3} و حامل بیان و گفتاری است حکیمانه و آسمانی، « هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ» {آل عمران: 138} آموزه هایش مصرّح و موکّد بر آن است که اسلام، دین منطق و بیان، گفتگو و کلام و قلم و برهان است نه شمشیر و سنان. البته مبرهن است آنجا که عنودانه و بلکه حسودانه و متکبّرانه در برابر منطق برآمده از «قلم و بیان» قد بر افرازند، شمشیر پا در میانی نموده و مانع از میان بر می دارد. شمشیر و سنان، همراهی و پشتیبانی خود از دو ابزار قلم و بیان را به حکم خرد و وجدان هرگز و هیچ گاه دریغ نخواهند کرد. و الّا از شمشیر تنها بدون وجود دو ابزار پیش گفته کاری بر نخواهد آمد، کما اینکه سَلَفی های تکفیری و اذناب و دنباله های عقیم و افراطی شان کاری از پیش نبرده و نخواهند برد. در خصوص قرآن و جایگاه ارجمند آن در کلام رحمان، در آینده مطالبی شنیدنی خواهید خواند. ان شاء الله.

6.مولي‌الموحّدين(ع) مي‌فرمايد: «اَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسانِهِ» آدمي در زير زبان خويش پنهان است. یا، «اَللِّسانُ سَبُعٌ،‌ اِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ» زبان تربيت نشده، درنده‌اي است كه اگر رهايش كني مي‌گزد.يعني مرد را به سخن دانند و شناسند. شاعران نكته پرداز در مقام شرح كلام امام(ع) برآمده‌اند. سعدي عليه‌الرحمه در گلستان مي‌سرايد:

«تا مرد سخن نگفته باشد                          عيب و هنرش نهفته باشد»

يا مي‌گويد:

«زبان در دهان اي خردمند چيست؟            كليد در گنج صاحب هنر

چو در بسته باشد چه داند كسي                           كه جوهر فروش است يا پيله‌ور»

ديگري مي‌سرايد:

«مرد، پنهان بُوَد به زير زبان                       چون بگويد سخن بدانندش

خوب گويد لَبيب گويندش                         زشت گويد، سَفيه خوانندش»

«لَبيب» عاقل است و «سَفيه» جاهل.

رباعي شيخ بهائي در ديوان اشعارش خواندني است و از بركردني.

«آن كس كه بَدَم گفت،‌بدي سيرت اوست      وآنكس كه مرا گفت نكو، خود نيكوست

حال متكلِّم از كلامش پيداست                             از كوزه برون همان تراود كه در اوست»

بايد به هوش بود تا هنرها را آشكار سازيم نه عيب‌ها را.

7.همان امام هُمام (ع) در اهتمام به نگارش نامه و گزينش فرستاده كه حامل پيامش خوانند مي‌فرمايد: «رَسُولُكَ تَرْجُمانِ عَقْلِكَ و كِتابُكَ اَبْلَغُ مايَنْطِقُ عَنْكَ». یعنی «سفیر و فرستاده‌ ات بيانگر ميزان عقل تو، و نوشتار و نامه ات گوياترين سخنگوي تو است». بايد دقت كرد هر چیز را ننویسیم و هر کس را نفرستیم.

8. با قطع نظر از سوگند خداوند به «قلم» که آیه نخست از سوره ای به همین نام در قرآن و با عبارت زیبای « ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ » گویا به آن است، در آیات آغازین از دو سورۀ کریمۀ قرآنی آمده است: «الرَّحْمَنُ/عَلَّمَ الْقُرْآنَ/خَلَقَ الْإِنْسَانَ/عَلَّمَهُ الْبَيَانَ»{الرحمن: 4-1}، «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ/خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ/اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ/الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ/عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ»{علق: 5-1}. در این آیات نورانی علاوه بر کتاب خداوند که برای هدایت دو گروه «انس و جن» نازل گردیده، به سه نعمت بزرگ الهی اشاره شده است: یکی نعمت اصل آفرینش انسان که در این مورد با دیگر موجودات مشترک است و دو دیگر، نعمتی است که تنها مخصوص انسان است و آنها عبارتند از نعمت «بیان» و نعمت «قلم» که خاص ترین امتیاز و مشخصۀ انسان از سایر موجودات است.

9.«قلم»، ابزار نوشتن است. در جایگاه قلم همین بس که در روایت آمده است: «رسول خدا (ص) وحی را از جبرئیل و او از میکائیل و او از اسرافیل و اسرافیل از لوح محفوظ و لوح از قلم دریافت می کرد». اما «بیان»، یعنی واضح و آشکار کردن هر چیزی است که مبهم و مجمل باشد. سخن و کلام را «بیان» خوانند چون مقصود و مراد را به وضوح و آشکارا ابراز می دارد. «بیان» از نظر مفهوم لغت، معنای گسترده ای دارد و به هر چیزی گفته می شود که مبیِّن و آشکار کننده چیزی باشد. بنابراین نه فقط نطق و سخن گفتن را شامل می شود که حتی استدلال، فکر، اندیشه، خط، کتابت، کاریکاتور، نقاشی و ... را نیز در بر می گیرد. رسانه های مجازی، امروزه همان نقش را در روابط خانوادگی و اجتماعی آدمیان بازی می کنند که آثار مکتوب و نوشتاری در گذشته و دو ابزار صوتی و تصویری در میانه در صدد ایفاء نقش برآمده اند.

10.با قطع نظر از واژگان «اشاره» و «کنایه» که هر یک به سهم خود مراتبی از بار انعکاس مافی الضمیر آدمی را به دوش می کشند، قلم و بیان به عنوان مهم ترین ابزار تجلّی و بروز و ظهور خارجی اندیشه های آدمی نقش شان در زندگی بشر آشکار است و مبرهن. اصحاب خرد، کاربرد این دو ابزار را پیچیده ترین عمل انسان می شمارند. چون اگر این دو ابزار نمی بود انسان هرگز نمی توانست تجربیات و علوم خود را به سادگی از نسلی به نسل دیگر منتقل کند. آدمی با به کار گیری دو ابزار «قلم» و «بیان» توانست تعامل، تعاطی افکار و تضارب آراء و اندیشه ها را برای «تعارف» {حُجُرات:13} یعنی شناخت یکدیگر و  پیشرفت علم و تمدّن و دین و اخلاق و صنعت و فرهنگ میسّر سازد. با گفتار و نوشتار است که جایگاه و مرتبۀ صاحب قلم و سخن مورد شناسایی و ارزیابی قرار می گیرد. این دو ابزار چون گذشته های دور از عوامل توسعۀ پایدار در امروز و فردای روزگارند.

11.بيائيم با بكارگيري دو ابزار بيان و قلم، اصول خمسه‌ي انساني يا ارزش‌هاي پنجگانه و مشترك جهاني را محترم بشماريم و همديگر را نيازاريم و نرنجانيم. دين و باورهاي مردمان را محترم بدانيم. به مال و دارائي ديگران چشم ندوزيم. جان و روان آدميان را چون جان و زندگاني خود ارزشمند بدانيم، يعني خون خود را رنگين‌تر از خون ديگران نپنداريم. عِرض و آبروي اين و آن نبريم و پرده‌ي ناموس بندگان ندريم. همه‌ي ارزش‌ها در همين عناوين پنجگانه جمع است: «دين، مال، جان، عِرض و ناموس بندگان». مابقي ارزش ها به منزله ی شاخه‌ها و شاخك‌هايي است كه ذيل يكي از آن عناوین قرار مي‌گيرند. تشکیل مجموعه‌اي تنومند از عناوینی هماهنگ كه چون انگشتان يك دست، در حكم يك پيكره و اندام واحدند. پيكره‌ي ارزشمند انسان و جامعه انساني. همه هویّت انسانی و جامعه بزرگ بشری، متشکّل از همین عناوین است و بس.

12.بيائيم در تعامل با يكديگر، نقد و نظر ديگران را چون هديه‌اي گرانبها پذيرا شويم و در ويرايش خود و پیرایش افکار و اندیشه ها و اصلاح كژي‌ها بكارشان بنديم. خانه و خانواده، واحد بنيادين جامعه است. باور كنيم زندگي در جامعه جهاني كه در سايه دنياي جدید ارتباطات، «دهكده‌اش» نامند، مستلزم آن است تا با هم همدل و همزبان و همراه باشيم. به پیروی از شریفۀ قرآنی که می فرماید: « وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ »{مائده: 2} دست تعاون و ياري براي بقاء يكديگر بدهيم نه پای تنازع براي فناي همديگر. جهان انساني را كانون گرم خانه و خانواده بدانيم. قلم و زبان را در تحكيم «همبستگي ملي» و «روابط صلح‌جويانه و مسالمت‌آميز جهاني» به كار بنديم. آنگونه که اصول مندرج در میثاق و منشور ملّی یعنی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر آن پای می فشارد. كامروا باشيد.

*« دبیر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس»

جمعه  21 / 03 / 95

برچسب ها
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید
ثبت نظر جدید
ایمیل منتشر نخواهد شد
Captcha reload