"قانون اساسی برای همه"
«پاداش كاسبان تخريب!»
*قربانعلی مهری مَتانکلایی
1-«عَنِ الاِمام عَليِّ بن الْحُسَين(ع) قال: «قالَ مَروانُ بْنُ الْحَكَم: مَا كَانَ فِي الْقَوْمِ اَحَدٌ ادْفَعَ عَنْ صَاحِبِنا مِنْ صاحِبِكُم- يعني عَليّاً (ع) عَنْ عُثمانَ!!-» در فصل مربوط به تاريخ زندگاني اميرالمومنين امام علي(ع) از كتاب «تاريخ دمشق» تأليف ابن عساكر (499-571 هـ ق) به نقل از حضرت سجّاد(ع) آمده است كه فرمود: روزي، مروان بن حَكَم، خطاب به من گفت: آنگاه كه خليفه سوم توسط شورشيان به قتل رسيد، در ميان بنيهاشم كسي به مانند بزرگ و سرور شما يعني امام علي(ع) را نميشناسم كه در دفاع و حمايت از بزرگ و سرور ما، يعني عثمان، تمام قد ايستاده باشد!! «قال: قُلْتُ لَهُ: فَمَا لَكُمْ تَسُبُّونَهُ عَلَي الْمَنابِرِ؟» حضرت ميفرمايد با شگفتي از او پرسيدم: با اين اوصاف، چرا در منبرها و خطبهها درصدد سَبّ و لعن او برميآئيد؟ پاسخ مروان شنيدني است: «قال: لا يَسْتَقيمُ لَنَا الْاَمْرُ اِلّا بِذالِك!!» مروان پاسخ داد: اين امر، يعني حكومت ما جز با اين كار، سامان نمييابد!!
2-معاويه سَبّ و لعن علي و آل علي(ع) را به يك سنّت و فرهنگ تبديل كرده بود. در آن روزگاران، روز جمعه در ميان مردان شام، «يَوْمُ السَّبّ» يعني روز دشنام و لعن علي(ع) نام گرفت. رسماً در مساجد و جمعهها و جماعات مكه، مدينه و ديگر شهرها و قَصَبات جهان اسلام، آن حضرت را لعن ميكردند. روزي يكي از خطباي دستگاه اموي كه سَبّ و لعن علي(ع) را فراموش كرده بود، وقتي در مسير خانه به يادش آمد كه عمل به وظيفه نكرده است، همانجا قضاي آن را به جاي آورد! در آن مكان، مسجدي بنا نهادند و آن را «مسجد لعنت» نام گذاشتند.
3-علّامه اميني(ره) صاحب الغدير مينگارد: معاويه پيوسته اصرار داشت رواياتي در نكوهش امير مومنان علي(ع) جعل كند. اين كار را آنقدر ادامه داد كه كودكان شام با آن خو گرفتند و بزرگ شدند و بزرگسالان به پيري رسيدند. هنگامي كه پايههاي بغض و عداوت نسبت به اهل بيت(ع) در قلوب مردمان محكم شد، سنّت زشت لعن و سَبّ مولا(ع) را علاوه بر نمازهاي جمعه و جماعات و بر منابر، با ابلاغ بخشنامهها در همهجا حتي در محل نزول قرآن، يعني مكه و مدينه رواج داد تا آنكه 40 سال پس از مرگ معاويه، عمر بن عبدالعزيز اُموي در زمان خلافت خويش به سال 99 هجري طي بخشنامهاي به همه بلاد اسلامي دستور لغو اين سنّت ناروا را صادر كرد.
4-بنياميه براي كتمان سابقه زشت خود و جلوگيري از نشر فضائل علي(ع) در نتيجه گرايش مردم به «خطّ علوي» به سَبّ و لعن آن حضرت روي آوردند. درواقع آنان ادامه حكومت نارواي خويش را بر پايه چنين سنّتي استوار ميديدند، چون از سابقهاي درخشان در تاريخ اسلام برخوردار نبودند تا با اتّكاء به آن، بتوانند حاكميت خود را به مردم زمانشان بقبولانند. اين همان نكته مهمّي است كه مروان بن حَكَم در پاسخ به پرسش امام سجّاد(ع) بدان تصريح كرد. «اَلْحَقُّ مَا شَهِدَ بِهِ الْاَعْداءُ» استواري حق، آن است كه دشمن به آن گواهي دهد. تاريخ، دشمني مروان را در حق علي(ع) كتمان نميكند، اما:
«خوشتر آن باشد كه سِرِّ دلبران گفته آيد در حديث ديگران»[مثنوي معنوي مولوي، دفتر اول]
اقرار و اعتراف يا گواهي مروان به حقّانيت و مظلوميت علي(ع)، كاري كمبها نيست كه بتوان به سادگي از كنار آن گذشت.
5-با قطع نظر از شخصيّت ممتاز ائمّه معصومين(ع) و عدم امكان مقايسه هيچيك از مردان روزگار با مظلوميت بيبديل آنان(ع)، اما از آنجاكه گفتهاند در مثال مناقشه نيست، آيا از خود پرسيدهايم چرا در تاريخ معاصر ايران، حيات سياسي بسياري از جناحها و جريانها ميبايست در موافقت يا مخالفت با سياستمداراني مانند شهيد مظلوم آيتالله دكتر بهشتي يا خَلَفِ صالحش مرحوم آيتالله هاشمي رفسنجاني شكل بگيرد؟ چرا برخي از ماجراجويان غوغاسالار،ماندن در قدرت يا دستيابي به بالاترين سِمَتها در نظام سياسي ايران را بايد در ميزان مخالفتشان با هاشمي رفسنجاني جستجو ميكردند؟ آيا در نبودِ هاشمي، متصوّر بود چنان اُعجوبههايي هرگز ديده شوند، چه رسد اينكه به مناصبي نائل گردند كه بتوانند «اخلاق سياسي» ملّت و مملكتي را تحتالشّعاع ژاژگوئيهاي خويش قرار دهند؟ ابعادِ شخصيتِ جامعالاطراف آيتالله هاشمي رفسنجاني چنان پر از تضادّها و تنشها است كه بود و نبود برخي را در ميزان مخالفتها و بلكه عداوتها با جناب ايشان معنا ميبخشيد. بدخواهان و مخالفاني كه ثابت نميماندند و با موضعگيريهاي سياسي او هر بار، ناگزير به واكنش تازهاي ميشدند.
6-آيتالله هاشمي رفسنجاني، كنشگري سيّاس بود كه ديگران را به واكنش واميداشت. شايد بتوان همين خصيصه را بارزترين ويژگيهايش به شمار آورد. خصيصهاي كه همگام با مصالح و مقتضيات زمان و مكان و متناسب با اوضاع و احوال و حوادث و وقايع ايّام در او تجلّي و ظهور مييافت. كنشهايي كه انتظار ميرفت از چنان فقيهِ زمانشناس، انديشمندِ نظريّهپرداز و بزرگْمصلح اجتماعي كه آگاه به مصالح و مقتضيات بود سر بزند. مجتهدي نوانديش كه «وقت شناسي و درك زمان، او را از ديگر شخصيتها متمايز ميكرد.»
7-امروزه، عليرغم اينكه احزاب و جناحها و صاحبان تريبون و دارندگان رسانهها در حكم همان ملوك و پادشاهان قديماند كه در دوران خويش تصميمساز بودند و كارگزار، و ازآنجا كه گفتهاند: «اَلنّاسُ عَلَي دِينِ مُلُوكِهِمْ»، يعني قاعدتاً مردم بايد بر سيره و روش الگوهاي رسمي جامعه خود باشند، انتظار ميرفت قاطبه مردم نيز به پيروي از چنان جمعيّتها و جناحهايي زاويهدار، در مواجهه با آيتالله هاشمي، از اين قاعده عرفي مستثني نميماندند. يعني نميبايست به او عشق ميورزيدند، بلكه بايد از او دوري ميجستند. اما گويا به قول جناب مولانا،
ازقضا سركنگبين صَفرا فزود روغن بادام خشكي مينمود»[مثنوي معنوي مولوي، دفتر اول]
مقصود آنكه همه گمانهزنيها به عكس عمل كرد. همانگونه كه سكنجبين به جاي آنكه شيرين كند و از زهر بكاهد گاه اتفاق ميافتد كه بر تلخيها ميافزايد، روغن بادام نيز عوض آنكه پوست را نرم كند، چه بسا ممكن است خشكي و چروكيدگي بر جاي گذارَد.
8-با انصراف از برخي تحليلها، اما به بركت عصر انفجار اطلاعات و امكان دسترسي آسان به اخبار و گزارشها و آگاهييافتن فوري از پشت پرده ماجراها، غالباً وجدان عمومي جامعه به نداهايي پاسخ ميدهد كه چهبسا ممكن است مورد پسند كانونهاي رسمي بنگاههاي خبرپراكني يا خبرساز نباشد. مانند خيزشها و خروشهايي فراگير كه راجع به آيتالله هاشمي رفسنجاني از همان آغازين لحظات انتشار خبر رحلت ايشان به نمايش درآمد. مشهور است كه وجدان عمومي جامعه، خطا نميكند و دروغ نميگويد.
9-با آنكه همگان از موافق و مخالف در اين باور مشترك با هم يكصدا بودند كه در شرايط بحراني ميشد به او به عنوان «مرد عبور از بحرانها» تكيه كرد، اما اين قلم بر آن نيست آيتالله هاشمي رفسنجاني را بياشتباه يا مصون از خطا و شخصيتي قِدّيس يا نقدناپذير جا بيندازد، اما چنان نيست كه حملهها و هجمههاي ناجوانمردانه، كاسبكارانه، دور از انصاف و مديريت شده به جناب ايشان را توجيه پذير بداند. اندكي از فلسفه سياسي اُمويان در اهتمام ورزيدنشان به سَبّ و لعن اميرالمومنين امام علي(ع) را از حيث غايتها و غرضها دانستيم، اما اينان در پي دستيابي به چه اهداف و مقاصدي بودند كه بيمحابا، روانهساختن امواج متراكم و پيدرپي تهمتها و دروغها و بهتانها و افتراها را به آيتالله هاشمي رفسنجاني وجهه همّت خود نموده بودند؟! آيا باور دارند با ترور هويّت و بايكوت كردن شخصيت آيتالله مجاهد، توانستهاند به اندك جِيْفهاي دلشادكن دست يابند؟ شما چه باوري داريد؟ آيا وقت آن نرسيده است تا تخريبگران، به خود فرصت دهند آيات مشتمل بر مضامين «. . . وَ لَوْ كَرِهَ . . .» را حداقل براي يكبار مورد بازخواني و واكاوي قرار دهند؟[انفال:8، توبه:32، صف:8 و . . .] شاعر چه زيبا ميسرايد:
چراغي را كه ايزد برفروزد هر آنكه پف كند ريشش بسوزد»[مقتبس از سرودهاي منسوب به ابوسعيد ابوالخير]
10-خيزش عمومي مردم در حماسه حضور 21 ديماه 1395 در تكريم آيتالله هاشمي رفسنجاني، نشان داد حربهي تهمت، بهتان، افترا، دروغ، سانسور و بايكوت خبري به منظور تخريب يا تحريم و دور از دسترس نگاه داشتن چهرهاي اثرگذار و تاريخساز، كارايي چنداني ندارد و هرقدر اين حربهها بيشتر به كار گرفته شود، مردم بيشتر به شخصي كه مورد تخريب قرار ميگيرد علاقمند ميشوند. اين تكريمها و تجليلها در داخل و خارج ايران، نتيجه صبري است كه آيتالله- طاب ثراه- با تحمل ناهنجاريها، سختيهايش را به جان خريد. حافظ عليهالرحمه چه نيكو در غزل 183 ميسرايد:
«اين همه شهد و شكر كز سخنم ميريزد اجر صبري است كزآن شاخه نباتم دادند»
نمادي از كوه صبر و استقامت كه هيچگاه به خاطر تحمّل جور و جفا و مواجه شدن با بيمهريها، نه قهر كرد، نه مقابله به مثل كرد و نه از پذيرش بار مسئوليتها شانه خالي نمود. بايد چون ايشان، درهاي بداخلاقي را بست و درهاي اخلاق را گشود. بيائيم با درس گرفتن از شخصيت «صاحب حماسه حضور»، بحرانهاي اخلاقي حاكم بر امروز ايران را با تدبير و درايت از سر بگذرانيم.
11-احترام تمام قد ايران در برابر نام و ياد هاشمي- كه به اقرار و گواهي دوست و دشمن در دفاع از نهضت، نظام، امام، رهبري، ملّت و مملکت چيزي كم نگذاشت- ، حامل همان پيامي است كه شاعر آئيني خطاب به سرور مظلومان، حضرت حسين بن علي(ع) در تاريخ به ثبت رسانيد، آنجا كه ميسرايد:
خواست، دشمن تا كند از كينه بينام و نشانت اي تعالي الله! كه نامت، بيشتر از پيشتر شد.»
12-به تماشا نشستن تابلوئي از ابراز عواطف به وسعت اقيانوس بزرگ انسانها در جغرافياي پهناور ايران، «راستقامتْ» بودن آيت الله مظلوم هاشمي رفسنجاني را نه تنها در تاريخ معاصر، بلكه براي آيندگان اين مرز و بوم نيز، باورمند كرد و ياد و نام پر افتخارش را با فهرستي بالا و بلند از انديشههاي نوگرايانه به همراه سرفصلهايي از اَهمّ خدماتش، ماندگار ساخت. شما چگونه ميانديشيد؟ كامروا باشيد.
*« دبیر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس»
یکشنبه 26 دی ماه ۱۳۹۵ مقارن با برگزاري مراسم هفتمين روز رحلت آيت الله هاشمي رفسنجاني- طاب ثراه- در ايران اسلامي
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید