گروه مقاله مقالات | تاریخ انتشار 16 آذر, 1399 | نظرات 0 نظر

افزودن عناصرى ديگر به دعا و نيايش داريوش هخامنش يا كوروش بزرگ!

" افزودن عناصرى ديگر به دعا و نيايش داريوش هخامنش يا كوروش بزرگ!"     ١ - اين گزارش را از نظر بگذرانيد: (زمانی که اداره غذا و دارو آمریکا اجازه دهد، بیل کلینتون، جورج بوش و باراک اوباما سه تن از روسای جمهوری سابق آمریکا داوطلبانه واکسن کرونا را در مقابل دوربین‌ها خو

" افزودن عناصرى ديگر به دعا و نيايش داريوش هخامنش يا كوروش بزرگ!"  
 

١ - اين گزارش را از نظر بگذرانيد: (زمانی که اداره غذا و دارو آمریکا اجازه دهد، بیل کلینتون، جورج بوش و باراک اوباما سه تن از روسای جمهوری سابق آمریکا داوطلبانه واکسن کرونا را در مقابل دوربین‌ها خواهند زند تا اعتماد عمومی را نسبت به امن بودن این واکسن جلب کنند!). جوبايدن – رئيس جمهور منتخب -، نيز گفته است: (به صورت علنی و در انظار عمومی واکسن مقابله با کرونا ویروس را برای نشان دادن امنیت آن به مردم، می‌زنم و دکتر آنتونی فائوچی، مشاور ارشد دولت ترامپ در امور پاندمی کرونا را در دولتم حفظ خواهم کرد!). 
كارى كه تقريباً در برخى ممالك، دو دولتمرد، آن هم زير مجموعه يك دولت يا در متن يك حكومت واحد، هرگز حاضر نخواهند شد در دفاع از يك دستاورد ملّى، چنين منسجم با هم سخن بگويند كه رؤساى جمهور پسين و پيشين يك مملكت با دارا بودن علائق و سلائق متفاوت، بر زبان رانده اند.  
٢ - اينكه از انعكاس آن تصاوير يا انتشار اين يادداشت چه تحليل يا چگونه برداشت خواهد شد را كارى به آن ندارم. امّا در حيرتم آنان كه به زعم اينان بر باطل اند چگونه در انسجام و همگام با يكديگرند و در دفاع از منافع ملّت و مملكت متّحد با همديگرند؟، امّا اينان كه خود را بر حقّ مى شمارند در عداوت و شِقاق و طعنه زدن نسبت به همديگر آرام و قرار ندارند و لحظه اى صبر و درنگ روا نمى دارند؟!. به باور شما برد با كدام است؟. آنگونه كه نهج البلاغه آدرس مى دهد، برد با آنان است كه در اتّحادند.  
٣ - امام (ع) در فرازى از خطبه (٩٦) نهج البلاغه مى فرمايد: (لَوَدِدْتُ وَاللَّهِ أَنّ مُعَاوِیَه صَارَفَنی بِکُمْ صَرْفَ الدِّینَارِ بِالدِّرْهَمِ، فَأَخَذَ مِنِّی عَشَرَةَ مِنْکُمْ وَ أَعْطَانِی رَجُلاً مِنْهُمْ ؛؛ به خدا سوگند دوست دارم معاویه شما را با نفرات خود مانند مبادله درهم و دینار با من سودا کند؛ ده نفر از شما را بگیرد و یک نفر از آن‌ها را به من بدهد!)،{خطبه ٩٧}. 
٤ -  يا به مناسبتى ديگر بگويد: (أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنَّ لی بِکُمْ أَلْفَ فَارِسٍ مِنْ بَنی فِرَاسِ بْنِ غَنْمٍ ؛؛ به خدا سوگند، دوست داشتم به جای شما کوفیان، هزار سوار از بنی‌ فِراس بنِ ‌غَنْم [نام قبيله اى است در عرب] می داشتم!)،{خطبه٢٥}.  
چه آنكه: (… وَ بِصَلاحِهِمْ فِی بِلادِهِمْ وَ فَسَادِکُمْ![فِى بِلادِكُم!]؛؛ آنان، يعنى شاميان در شهرهای خود به اصلاح و آبادانی مشغولند و شما به فساد و خرابی دل خوش داشته ايد!). 
 تا آنجا كه بيان مى دارد: (فَلَوِ ائْتَمَنْتُ أَحَدَکُمْ عَلَی قَعْبٍ لَخَشِیتُ أَنْ یَذْهَبَ بِعِلاقَتِهِ! ؛؛ آن قدر فرومایه اید كه اگر كالائى كم بها مانند کاسهء چوبیِ آب را به یکی از شماها امانت دهم، می ترسم بند آن را بدزدید!)،{خطبه ۲۵}.  
٥ – امام (ع) از رواج تباهى و فسادى فراگير مى نالد كه به تدريج با بدل شدن به فرهنگى سازمان يافته و سيستمى در كانون قدرت نهادينه مى شود. كانون قدرت متشكّل از ارگان هاى كشورى و لشكرى و شركتى و هيأتى و …؛ به چنان فساد در اقتصاد و دست يازيدن به چپاول و غارت در ثروت ملّى و مملكت روى مى آورند كه اختلاس هاى كمتر از چند هزار ميلياردى را به پشيزى نمى خرند!. از تكاثر يا تراكم قدرت و  انباشت و تمركز يافتن آن در يكجا چيزى نمى نگارم كه مى دانيد تا چه ميزان فساد آور است.  
٦ - انسجام آمريكائيان را آنگاه كه دونالد ترامپ به رياست جمهورى رسيده بود را همگان ديده بودند كه رؤساى جمهور پيشين آمريكا چگونه دوشادوش هم عكس هاى يادگارى به جهان مخابره مى نمودند؟. چهار سال پيش در مراسم تحليف دونالد ترامپ، به استثناى جورج بوش پدر كه به دليل بسترى بودن نتوانست در مراسم شركت كند، علاوه بر رقيب شكست خورده اش – هيلارى كلينتون -، ديگر رؤساى جمهور پيشين و حاضر از باراك اوباما تا جورج بوش پسر، بيل كلينتون و جيمى كارتر نيز در مراسم تحليف حضور داشتند!. قطعاً حضورشان به اختيار بود نه به اجبار يا به حكم الزام و اضطرار!.  
٧ - اين در حالى است كه در ديگر ممالكِ مدّعى اخلاقمدارى و شريعت پناهى و دموكراسى خواهى، چنين ائتلاف و همصدائى ظاهرى در ميان صاحب منصبانِ بالاى قدرت، چنان ناپسند و مذموم است كه حاضران زير سقف واحد را تا مرز بى دينى و وطن فروشى در معرض نكوهش قرار مى دهد.  
٨ - در چنين ممالك، پيشينيان در قدرت و حاضران در زعامت، همه دزدند و خائن! يا فاسدند و بى دين! يا عامل بيگانه اند و ستون پنجم أجانب! مگر خلافش ثابت شود!. رسمي ناپسند كه مى گويد: (كافر، همه را به كيش خود پندارد!). دورى است باطل يا تسلسلى است عاطِل كه تداوم دارد و گردى است كه بر دامن همه يا اغلب سالكان اين راه يا پوشندگان چنان خلعت ديبا، يكسان مى نشيند.
به اين عبارت بنگريد كه يكى از آنها كه احتمال نامزديش در سيزدهمين دوره انتخابات رياست جمهورى به بهار سال ١٤٠٠ مى رفت، اينگونه مى گويد: (من فکر می‌کنم با توجه به مشکلات عدیده‌ای که کشور با آن رو به رو است اعمّ از تحریم‌های شکننده، تنگناهای اقتصادی، نارضایتی هاى عمومی ناشی از مشکلات معیشتی، محدودیت اختیارات رئیس جمهور در اتخاذ تصمیم در سیاست خارجی و داخلی، هرکس هوس نامزدی ۱۴۰۰ را داشته باشد باید در میزان عقلش شک کرد!). 
 
با اينكه نه جاه طلبان، بلكه آدمهاى سالم، آن هم گرمى سردى چشيدگان در عالَمِ سياست كه قاعدتاً جوياى نام اند، امّا فعّالان سياسى به موقعيّتى بالاتر كه چه بسا ممكن است كشور را نياز به حضورشان باشد پاسخِ " نه " مى گويند قطعاً يك جاى كار مى لنگد.

رذيله اى بد فرجام براى علاقمندان به تصدّى نمودن ادارهء عالى أمور كه هيچ معلوم نيست چرا در تصاحب آن، نه فقط با هم سرِ دعوا دارند، كه سر از پا نمى شناسند؟!.  
٩ - امروزه، كار به جايى رسيده كه نيامدگان به قدرت نيز كه داعيه پوشيدن خلعت رياست را در سر مى پرورانند با همان ابزار مورد ارزيابى قرار مى گيرند كه پيشينيان و حاضران مورد قضاوت قرار گرفته اند. بنازم به نگاه امام مظلومان (ع) كه چه خيرخواهانه إنذار مى داد: (خليفه كشى را باب نكنيد، زيرا دامن همه را خواهد گرفت و سره و ناسره را به چوبى يكسان مورد نوازش قرار خواهد داد!). آدم هوشيار آن است كه مرگش را كنار جنازه همگنان ببيند.  
١٠ - جنونِ تصاحبِ قدرت، برخى را با سوق دادن تا مرز " تَكالُب "، كه چون درندگان پاچه هم مى دَرند!، چنان به اضمحلال شان كشانده است و مى كشاند  كه هيج ابائى ندارند از اينكه همديگر را با أنواع ابزارها از دشنام و نفرين فرستادن ها تا سَبّ و لعن كردن ها و توهين و بهتان و إفترا حواله دادن ها و تا حاشا كردن ها  و شعار: " كى بود؟ كى بود؟ من نبودم گفتن ها!" و فرياد: " آى دزد! آى دزد! سر دادن ها! " و با نشر أكاذيب كردن ها و دادن نسبت هاى ناروا از ميدان به در كنند يا از هستى ساقط گردانند!. 
١١ - چرا چنين مى كنند تا از خود، چنان بنمايانند؟ اين را نمى دانم!. آموزه هاى دين و آئين و اخلاق و مذهب، چنين راه را نشان نداده و عقل و خِرَد و دانش و معرفت نيز، تمسّك جستن به چنان روش ها را پيش پا ننهاده. امّا اينان از جماعت ليچاربافان بر كدام مذهب و مرام اند؟ خدا مى داند.   
١٢ - حكمت يا كار حكيمانه را با قطع نظر از اينكه پديد آورندگان شان كيانند، بايد قاپيد و به كار بست. چه تفاوت دارد كه كوروش كبير و يا داريوش بزرگ بر زبان رانده باشد. امّا مهمّ اين است كه آنان در هزاره هاى پيش از اين، براى قلمرو وسيع امپراطورى ايران زمين، آرزو مى كردند: (آفريدگار گيتى، ايران و مردمانش را از سه خطر قطعى، يعنى" دروغ و دشمن و خشكسالى" محفوظ بدارد!). اين سه خطر، نه فقط هم اكنون نيز وجود دارد، كه بايد با افزودن عباراتى ديگر، آرزو كرد: (خداى هستى، ايران را از بهتان و تهمت و افترا زدن مسئولان نسبت به يكديگر تا حاشا كردن ها و دَبّه كردن ها و خودخواهى داشتن ها و اختلاف افكندن ها و جدايى نمودن ها در امان نگاه دارد!).  
١٣ - ديوار حاشا را بلند مى يابند. چه آنكه چيزى بر زبان مى رانند و به گذشت كمتر از آنى، حاشا مى كنند. اين رذيله نيز به مانند ديگر رذيله ها از آبشخور دروغ مى رويد. چون كم حافظه بودنِ دروغگو ، وى را تا پشت ديوار بلند حاشا به بالا مى كشاند. دروغ را چنان بزرگ بر زبان مى رانند كه انكار كردن را نشايد.  
١٤ - براى به كرسى نشاندن خود، رقيب را چنان بر زمين مى كوبند كه ده دشمن دانا را اين توان به هم نمى رسد به التيام شان برخيزند!. كدام ملّت و مملكت را با دارا بودن چنين دوستان داخلى، نياز به آن است كه دشمن خارجى بخواهد با صبر و انتظار از پا به درش آورَد؟. از ديگر رذيله ها چيزى نمى نگارم. (من از مفصّلِ اين نكته مجملى گفتم * تو خود حديثِ مفصّل بخوان از اين مجمل!).      
١٥ - اينان حاضرند ملّت و مملكت در فلاكت بماند امّا با بهره گيرى از دو قوّه منبعث از غضب و شهوت و بدنام ساختن يا به حاشيه راندن رقيب از قدرت و صدارت، حرف شان يا ايده ها و انديشه هاى شان به هر قيمت بايد بر كرسى نشيند! آن هم نه به تأخير، كه با به كار گرفتن ابر و باد و مه و خورشيد و فلك؛ آنى و فورى بايد جامهء عمل بر خود بپوشاند!.  
١٦ - اينكه با سوار شدن بر دو موجِ  خروشانِ " شهوت و غضب "، آيا مى توان به " حكمت " دست يافت و بر قلّه هاى دانش و اخلاق و معرفت نشست؟ انتظارى است كه جهان نمونه اى از آن را در خاطره ها ندارد. البتّه بعيد نيست كه به مصداق در آيد، چه آنكه شايد قرار است معجزه اى رخ دهد و بر خلاف قاعده و عادت،  در ديگر جاها وضع متفاوت باشد و اين چنين دستاوردها به بار نشيند و با برانگيختن إعجاب جهانيان، نگاهها را به خود معطوف گرداند. شما چگونه مى انديشيد؟  
١٧ -  در اين فرازهاى كوتاه از اظهارات مقامات بينديشيد تا معلوم شود دلواپسانِ غوغاسالار سالها است بر كدام طبل ماجرا مى كوبند؟:  
(می‌گویند جریان اصولگرایی با برجام مخالف بود. من قبول ندارم. اصلا اینطور نیست. شما فکر می‌کنید توی این مملکت و این نظام اگر برجام مخالف جدی در سطح بالای نظام داشت، اصلا کسی این اجازه رو داشت که برجام را امضا بکند؟)،{محمدرضا باهنر}.   
(ببینید ما حتما باید مذاکره می‌کردیم. این تصمیم نظام بود. تصمیم فرد نبود! نظام تصمیم گرفته بود مذاکره صورت بگیرد)،{علی‌اکبر ولایتی}.   
(بنده هم اگر توفیق خدمت پیدا کنم به‌عنوان دولتِ مردم حتما پاسداری می‌کنم از این توافق‌نامه‌ای که انجام شده.

این را هم مردم عزیز ما بدانند هر دولتی غیر از این دولت فعلی هم بود، همین مسیر رو طی می‌کرد، چراکه مجموعه نظام و حاکمیت تصمیم گرفته بودند که در این حوزه این مذاکره را انجام دهند)،{محمدباقر قالیباف}.  
نظر رهبرى نظام نيز، راجع به برجام با همه محاسن و معايبش، كه جناب ايشان، خود،  در ارزيابى هاى شان از  خوبى ها و بدى هاى برجام بر زبان راندند، واضح تر از آن است كه نياز به نگارش باشد.  
١٨ - اينكه، دو سه سال پس از امضاءِ (برنامه جامع اقدام مشترك ميان ايران با پنج كشور دارندگان حقّ وتو به اضافه آلمان و موسوم به " توافق برجام ") و متعاقب صدور قطعنامه ٢٢٣١ شوراى امنيّت سازمان ملل و قاعدتاً با به رسميّت شناخته شدن برنامه صلح آميز هسته اى ملّت و مملكت ايران، بى شاخ و دمى به نام دونالد ترامپ پا به عرصه مى گذارد و به تعبير مقام رهبرى، مبنى بر اينكه: (این مردک می آید بیرون و می گوید که من قبول ندارم و خارج می شوم!)، كارى است جداگانه كه نه ربط به برجام دارد و نه ربط به پديد آورندگان آن پيدا مى كند كه كژ باورانى بخواهند لعن و نفرين ها نثارشان نمايند يا حاشا كردن ها را به بلنداى آسمان رسانند كه ديوار حاشا را نيز چه بلند و بالا بنا كرده اند!!.  
١٩ - اكنون كه عمر يك توافق نجات بخش در عمل رو به پايان است مى نگارم: (سالها پيش گفته بودم كشور را با ندانم انديشى ها و ندانم گويى ها و ندانم كارى ها تا مرز فروپاشى حتمى سوق داده بودند. خدا برجام را با آفرينندگانش فرستاد و كشور را از فروپاشى حتمى نجات داد. وحدت و انسجام همراه با اميد به آينده اى اطمينان بخش با بازگرداندنِ حاكميّت عقل درست و انديشه اى نسبتاً راست را بر مقدّرات كشور به ارمغان آورد. امّا معلوم نيست از همان آغازين روزهاى نخست، ماجراجويان داخلى در كدام نقطه با حراميان خارجى منافع شان به هم گره خورده بود كه در تشريك مساعى با يكديگر دمار از روزگارش بر آوردند).    
اين كلام، آن روزها برخى را خوش نيامد و گلايه ها كردند. امّا اينكه اكنون چه خواهند گفت؟ را نمى دانم. 
٢٠ - امّا اينكه اكنون چه بايد كرد؟ يا از كجا بايد آغاز نمود؟ كارى است كه گفته اند: با تغيير أوضاع جهان و ايران، " كشتى بان را سياستى دگر آمد!". سياستى كه راست يا ناراست، مجلس شورا با به تصويب رساندن طرح دو فوريتى موسوم به: (اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران) به انجامش رساند و گويا فوريّت موضوع، اين ضرورت را به آنجا كشاند تا در قيام و قعودى آنى تر از اصل موضوع، در همان روز با بر طرف نمودن ايرادها به مُهر تأئيد مؤيَّد گردد و عصر همان روز به ابلاغ رسد تا منفعتى مسلّم فوت نگردد يا ضررى مسلّم تر بار نگردد. اميد آنكه راهگشا باشد. موفّق باشيد. پنجشنبه ١٣ آذر ٩٩.

برچسب ها
دعا نیایش
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید
ثبت نظر جدید
ایمیل منتشر نخواهد شد
Captcha reload