"نگاهی گذرا به شعارهای نامزدهای سیزدهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری"
آنگاه که نهضت منتهی به ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید افتخار پیشگامان نهضت ونظام به آن بود که نهضت و قیام ما، نهضت و قیام برای معیشت واقتصاد نبود. شعاری که پیشگامان نهضت و قیام با سنگر گرفتن در پناه آن، خود را به همگان و به جهانیان می نمایاندند، عبارت بود از فرهنگ و اخلاق و دیانت و عقلانیّت وآداب که با دیدن ارکان و پایه های هر یک از آنها در لبهٔ پرتگاه وسقوط، إحیاء و برکشیدن شان را در سر می پروراندند.
اساساً تعطیلی دانشگاهها به این خاطر به انجام رسید که بنا بود مدلی نوین از " انقلاب فرهنگی" را به تماشا گذارند. به همین خاطر بود که به جای نهادهایی مانند: " شوراهای عالی مبارزه با انواع مظاهر تباهی و مفاسد اقتصادی" که قرار نبود دامان جمهوری اسلامی را به خود آلوده گرداند، نهادی نو پا به نام " شورای عالی انقلاب فرهنگی " پا به میدان گذاشت که دهه ها است مصوبّات آن به عنوان نهادی قانونگذار اگر نگویند بالاتر که قطعاً همتراز با مصوبّات مجلس شورا از قابلیّت استناد و إجرا برخوردار می باشد.
اکنون که افزون بر چهل سال از آن روزگار می گذرد با نگاه به شعارهای نامزدها نه فقط نام و نشانی از شعارهای راجع به دین و فرهنگ و اخلاق وآداب و عقلانیّت اجتماع به گوش نمی رسد، که سر دادن شعارها بابت آنها نامزد یا نامزد های دارای ادّعا را بدون هر گونه نیاز به ارزیابی ها از جانب افکار عمومی به حاشیه می راند.
این عارضه شاید بتواند با دو نشانه مورد تحلیل و ارزیابی قرار بگیرد. نخست آنکه جامعه به لحاظ اخلاق وعقلانیّت ودیانت و فرهنگ وآداب به چنان ترازی از کمال وتعالی رسید که دیگر نیازی نیست تا برنامه هایی برای متعالی تر نمودن آن در دستور کار صاحبان مناصب عالی قرار بگیرد.
یعنی با نگاه به فراز پایانی " مقدّمهٔ قانون اساسی" که می گوید: (لازم است امت مسلمان با انتخاب مسئولین کاردان و مؤمن و نظارت مستمر بر کار آنان به طور فعالانه در ساختن جامعه اسلامی مشارکت جویند به امید اینکه در بنای جامعه نمونه اسلامی (اسوه) که بتواند الگو و شهیدی بر همگی مردم جهان باشد موفق گردد)؛ این الگو شدن ها به چنان مراتبی از قبولی نائل گردید که نه فقط غبطهٔ ایرانیان را برانگیخت که جهانیان را به سرمشق گرفتن از روش ومنش آنان به تکاپو انداخت.
دوم اینکه با یک چشم نگریستن به مسائل وموضوعات و با نادیده انگاشتن حجم دیگر از انبوه مشکلات و مسأله ای مهمّ به نام معیشت و اقتصاد که روزگاری به موجب مندرجات فرازی دیگر از همان " مقدّمه " که (اقتصاد را وسیله می شمردند نه هدف!)، اکنون به چنان اولویّتی در نظام بدل شده است که هر نامزد، چنانچه طرح و برنامه ای جز معیشت و اقتصاد بر زبان براند اگر نگویند به سفاهت، که به نا آگاه بودن از ارکان و مبانی گارگزاری وکشورداری متّهم گردیده و بدون نیاز به ارزیابی ها، به هزیمت می رود.
اکنون که شعارهای نامزدها با دقّت و اهتمام مورد ارزیابی قرار می گیرد، آنچه برجسته است طرح ها و برنامه هایی است راست یا ناراست که به زعم خود برای به سامان رساندن معیشت ومسکن و بازار پول و سرمایه و اقتصاد به بازار انتخابات عرضه می کنند.
آنچه که برجسته سازی این شعارها را به چشم همگان می نمایاند حمله ها وهجمه هایی است که با درنوردیدن پرده های آهنین دین وآئین و عقلانیّت و آداب و فرهنگ و اخلاق، رویاروی هم و علیه یکدیگر بر زبان می رانند وجمعیّت نزدیک به یکصد میلیون نفوس ایران را برای شنیدن آن پای رسانه ها می نشانند.
به شعارهای همین تعداد نزدیک به ۵۰ نفر از چهره های سرشناس از مقامات کشوری و لشکری و شرکتی و هیأتی و …؛ که با شور و حرارت ها گام به میدان انتخابات نهاده اند، شعارهای شان با واکاوی شدن ها مورد بازخوانی قرار بگیرد تا چنانچه العیاذ بالله و آن هم از روی سهو اللّسان و به اشتباه، علاوه بر حرفهای تکراری و عجیب و غریب راجع به معیشت و مسکن واقتصاد و حاشیه های مربوط به آنها حرفی از فرهنگ وآداب و عقلانیٌت و دیانت و آداب بر زبان رانده باشند، بتوانند یک قران شاه عباسی جایزه بگیرند.
چرا کار به اینجا رسید؟ آیا اخلاقیات و فرهنگ به هزیمت رفت که هیچگونه امکان برای إحیا شدن را نشاید؟ یا چنان به تعالی رسید که برنامه ریزی ها را نباید؟ یا اقتصاد به چنان اولویّتی بدل شد که شریک و هوو و وَسنی نپذیرد؟ پرسش هایی است که متناسب با أوضاع و أحوال، پاسخ های مخصوص به خود را می طلبد.
در ادامه، دلنوشته ای طولانی تر با عنوان: "افزودن شرطی نوین بر وحدت های هشتگانه به تناقض در منطق با نگاهی گذرا به أخبار و گزارش ها پیرامون انتخابات ریاست جمهوری" را از نظر خواهید گذراند، اگر توفیق مددکار گردد. شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰.
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید