گروه مقاله مقالات | تاریخ انتشار 6 خرداد, 1400 | نظرات 0 نظر

گفتاری کوتاه پیرامون امکان نقد و‌ارزیابی تصمیمات و اقدامات دستگاه حکومت

"  گفتاری کوتاه پیرامون امکان نقد و‌ارزیابی تصمیمات و اقدامات دستگاه حکومت "     ۱ - “ تِرمِذ “ یا “ تَرمِذ “ از شهرهای کهن در آسیای میانه واقع در جمهوری ازبکستان است که به خاطر خاستگاه بسیاری از بزرگان دانش و دین،‌ آن را « مد

"  گفتاری کوتاه پیرامون امکان نقد و‌ارزیابی تصمیمات و اقدامات دستگاه حکومت "  
 

۱ - “ تِرمِذ “ یا “ تَرمِذ “ از شهرهای کهن در آسیای میانه واقع در جمهوری ازبکستان است که به خاطر خاستگاه بسیاری از بزرگان دانش و دین،‌ آن را « مدینة الرّجال» می خواندند. مؤلّف کتاب " الجامِعُ الصّحیح " از " صِحاح سِتّه " یا همان منابع بزرگ ششگانه که حاوی روایات نزد اهل سنّت است از آثار قلمی أبو عیسی محمّد بن عیسی تِرمـذی،‌ مشهور به حکیم تـرمِذی (۲۷۹-۲۷۰ ه. ق) است که از همین دیار می باشد. در این کتاب روایی،‌ عبارتی است منسوب یا منقول از پیامبر بزرگوار اسلام (ص) به شماره (۲۴۹۹) که آن حضرت فرموده است: " كُلُّ ابْنِ آدَمَ خَطَّاءٌ، وَ خَيْرُ الْخَطَّائِينَ التَّوَّابُونَ ؛؛ عموم آدمیان بر خطا و اشتباهند؛ و نیکوترین آنان کسانی اند که با پی بردن به خطا و اشتباه در مقام عذرخواهی و‌جبران بر می آیند‏"‏.   
با نظر به مضمون روایت،‌ ناروایی نه از حیث ارتکاب خطا و اشتباه است که امری است دامنگیر و عمومی، بلکه از این حیث ناروا است که آدم خاطی با پی بردن به ندانم کاری ها و ندانم گویی در مقام جبران و عذرخواهی بر نیاید.  
۲ - با جدا دانستن حساب معصومان (ع) از دیگر همنوعان،‌ اصل بر آن است عموم آدمیان به ویژه آنان که گام در حوزه کارگزاری و مملکت داری می گذارند با قطع نظر از اینکه رهبر نظام باشند یا یک کارمند عادی به شمار آیند،‌ از آنجا که در معرض خطا و اشتباه اند باید دائماً با نقد پذیر بودن ها و ارزیابی شدن ها از دامنه خطاها و اشتباههای خود بکاهند. یکی از تعاریف نوع بشر این است که در وصف آنان گفته اند: (إنّمَا الإنسانُ فـِی مَحَلِّ السّهْوِ وَ النّسیانُ ؛؛ آدمیان عموماً در معرض خطا و‌اشتباه و فراموشی روزگار می گذرانند).  
۳ - اساساً راز ماندگاری همراه با رشد و تعالی دانش ها در نقض و ابرام هایی است که توسّط دانش پژوهان به عمل می آید. مادام که دانش ها روزآمد و کارآمد نگردند زوال می پذیرند و به هزیمت می روند. چنانکه گفته اند:(حَیاتُ العِلمِ بِالنّقدِ وَ الرّدِّ ؛؛ یعنی سر زنده ماندن علوم و‌ دانش در گرو نقد و‌ ردّ عالمانه آن است).  
آنگاه که علم و‌دانش از نقد و ارزیابی شدن ها در امان نمی باشد، ‌قطعاً روا نیست آدم ها که خود را با دانا و توانا پنداشتن ها مناصب و مشاغلی را عهده دار می گردند با به دور نگاه داشتن دامان خود از نقد و نظرها در هاله ای از قداست و مصونیّت قرار بگیرند. شاید جمعی را بد نیاید تا در سایه سار قدّیس پروری ها، بُت ها بتراشند و دیگران را به پرستش آنها بگمارند!.  
 ۴ - نه فقط از منظر وحی که از منظر عقل نیز: " هم بت تراشی ممنوع است و هم بت پرستی ممنوع است ". در سایه سار غُلوّ‌ و مبالغه سرایی ها یا إغراق و تابو سازی ها است که بت ها در عرصهٔ اجتماع، ‌میدان نقد و نظرها را تنگ می نمایند و دیکتاتوری و استبداد و تک صدایی را با پرورانیدن ها حاکم می گردانند. بت گرایی، آزادی بیان را می میراند و خود سانسوری را نهادینه می سازد. با مرگ بیان آزاد، مدّاحی ها و‌تملّق گویی ها و چاپلوسی ها است که سکّهٔ رائج در بازار سیاست و فرهنگ و‌حکومت و کارگزاری و بازار و اقتصاد و اخلاق و آداب می گردد.  
۵ - کارگزاران نظام،‌ خواه از تبار کشوری باشند یا لشکری، و شرکتی باشند یا هیأتی؛ تماماً از جنس آدمیان اند با خدمت ها و صداقت ها و همراه با خطاها و اشتباهها. اینکه یکی تقدیس شود و دیگری تقبیح گردد،‌ نه کاری است عقلانی و نه راهی است وحیانی. شجاعت در آن است هر طیف و تبار با به گردن گرفتن اشتباهات و خطاهای خود که چه بسا ممکن است خساراتی نیز به بار آورده باشند با آوردن عذر تقصیر به پیشگاه ملّت اعتذار بجویند و در مقام جبران بر آیند. 
۶ - مطلق انگاشتن آدم ها به این معنا که این یکی “ بدِ مطلق” است و آن دیگری “ خوبِ مطلق” قطعاً مسیری نیست که راه به مقصد رساند. صفر و صد کردن آدم ها یا سیاه و سفید دانستن آنها کاری است خطرناک که حُبّ و بغض های ناروا و عصبیّت ها و حمیّت های نا به جا و بر آمده از نادانی و خشم و غضب را به بار می آورد. عصبیّتی کور و جاهلانه که اجتماع را به قهقرا می کشاند و به هزیمت می راند. کاری به دور از فرهنگ و آداب که قرآن در مذمّت آن می فرماید: (فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ ؛؛ در دلهای خود خشم و نخوت دارند، خشم و نخوت ناشی از تعصّبات جاهلیّت!)،{فتح/۲۶}. خدای متعال، ملّت ها و‌ممالک و دولت ها را از چنین رذیله و نکبت دور نگاه بدارد.  
۷ - تعصبّات ناروا که ناشی از خود برتر بینی و به دور از راستی و‌درستی باشد، آدم را کر و‌کور می سازد به گونه ای که با نادیده انگاشتن و انکار کردن مناقب رقیبان، امّا در مرادان و‌محبوبان خود جز نیک نمی بینند و تمام عیب ها و خطاهای شان را عین هنر می شمارند!. 
اینان کارهایی می کنند به نام دین، ‌امّا به کام کین! باید مراقب شان بود که به مانند چندمین بار نظیر بالا رفتن از دیوار سفارتخانه ها خسارت ها به بار نیاورند.  

۸ - حرف ها و تحلیل های راست و‌درست،‌ گر چه تلخ است و‌ناگوار و یا از جانب رقیبان، امّا آموزه های عقل ‌ملتزم به وحی بر آن است که حرفها و تحلیل ها و داده های درست و‌ راست را باید با وجود تلخ و ناگوار بودنش پذیرا گردند. حکمت و‌شجاعت که در کنار عفّت و عدالت، از ارزش های اساسی در اجتماع انسانی به شمار می آیند، آدم ها را به چنین عمل و اقدام رهنمون می باشند.    
۹ - در مکتب اسلام و قرآن، آنگاه که امام مؤمنانش یعنی حضرت علیّ بن ابی طالب (ع) خود را مصون از خطا و اشتباه در اقدامات و تصمیم گیری ها نمی شمارد، ‌دیگران را چه رسد اینکه بخواهند با مبرّا پنداشتن این و آن از ارتکاب هر گونه خطا و اشتباه در مقام مطلق تراشی ها بر آیند. امام علی (ع) با عهده دار شدن منصب زعامت از همگان می خواهد با حضور داشتن در عرصه ها از خیرخواهی کردن ها و اظهار نظرها و دادن مشورت ها و نقد کردن ها و ارزیابی تصمیمات و عملکردها دریغ نورزند که حاکم آنها خود را ایمن از خطا نمی شمارد.  
۱۰ - آن حضرت در فراز پایانی خطبه (۲۱۶) نهج البلاغه راجع به حقوق و وظائف متقابل دستگاه حاکمیّت و اجتماع ملّت می فرماید: (… فَلَا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَهٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَهٍ بِعَدْلٍ؛ فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی إِلَّا أَنْ یَکْفِیَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِی ؛؛  مردم! از اینکه در حوزه حکومت حقی را بیان کنید یا مشورت عادلانه‌ای دهید دریغ نورزید و مرا از این مشورت عادلانه و گفتار عالمانه تان محروم نسازید؛ زیرا چنین نیست که من به عنوان یک انسان از خطا کردن بری باشم و خطا کردن از فعل و کار من دور نمی‌شود مگر اینکه خداوند که مالک جان من است مرا از ارتکاب آن باز بدارد).  
۱۱ - اهل دانش و بصیرت دانند بیان چنین مطالب هیچ منافات با مقام عصمت ندارد که حضرتش با برخوردار بودن از چنان ملکهٔ قدسیّه و بازدارنده هرگز و هیچگاه مرتکب خطا و اشتباهی که دیگران بر آنند نشده است. 
۱۲ - با نظر به مراتب، هر رژیم سیاسی، آنگاه که نظم و‌نظام و‌ناظم و حاکمان و دولتمردان و‌کارگزارانش از کشوری و لشکری و شرکتی و هیأتی و …؛ در معرض نقد و ارزیابی و نمره دهی مداوم مردمان خود نباشد تصمیمات و اقدامات شان بالندگی ندارد.  
۱۳ - واژهٔ (نُصْح) یا (نصیحت) در لغت به معنای خیرخواهی کردن در کارها و گفتارها برای خود و دیگران است. همانگونه که حاکمان وظیفه دارند از هرگونه خیرخواهی کردن ها در حقّ شهروندان دریغ نورزند، شهروندان نیز وظیفه دارند حاکمان را از نظرات خیرخواهانهٔ خود محروم نسازند. چنین است که در روایات آمده است: (اَلدِّینُ اَلنّصِیحَةُ‌؛؛ دین عبارت است از خیرخواهی کردن های عموم مردمان نسبت به یکدیگر).  
۱۴ - امام علی (ع) در فراز پایانی خطبه (۳۴) نهج البلاغه که پاره ای دیگر از حقوق و تکالیف متقابل مردم و حکومت را بر می شمارد، با نظر به معنای واژهٔ (نصیحت) است که می فرماید: (أَيُّهَا النَّاسُ! إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ؛ فَأَمَّا حَقُّكُمْ عَلَيَّ: فَالنَّصِيحَةُ لَكُمْ؛ وَ تَوْفِيرُ فَيْئِكُمْ عَلَيْكُمْ؛ وَ تَعْلِيمُكُمْ كَيْلَا تَجْهَلُوا؛ وَ تَأْدِيبُكُمْ كَيْمَا تَعْلَمُوا. وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ: فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ؛ وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ؛ وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ؛ وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُمْ ؛؛  
اى مردم! مرا بر شما حقى است و شما را بر من حقى است. حقى كه شما به گردن من داريد: اندرز دادن و نيكخواهى شماست؛ و غنايم را بتمامى ميان شما تقسيم كردن؛ و تعليم دادن و آگاهاندن شماست تا نادان و نا آگاه نمانيد؛ و تأديب شماست تا بياموزيد. امّا آن حقى كه من به گردن شما دارم: بايد كه در بيعت وفادار باشيد؛ و در روياروى و پشت سر نيكخواه من باشيد؛ و چون فرا مى خوانمتان به من پاسخ دهيد؛ و چون فرمان مى دهم فرمان بريد).  
۱۵ - در برابر چنان حاکم نیک‌ اندیش و‌ راست گفتار و‌درست کردار است که اگر مردمان شهر و دیار همراهش نباشند به گرفتاری و عذاب دچار می گردند. کما اینکه تاریخ نشان داده است دچار گشته اند.

۱۶ - نظر به لزوم نصیحت کردن ها و‌خیرخواهی نمودن ها است که علاوه بر آیات قرآن [ذیل واژه “ نُصْح “] که انبیاء الهی (ع) را به عنوان بهترین ناصحان مردمان معرّفی می کند و در کنار حجم فراوان روایات که با گشودن أبواب و فصول تحت عنوان: (الضّرُورَة النّصِیحَةِ للأئمّةِ المُسلِمینَ)؛ دین را نصیحت آدم ها در حقّ یکدیگر و‌ به ویژه نسبت به حاکمان می شمارد، بزرگانی مانند حضرات سعدی و غزالی در صدد بر آمدند با نگارش رساله ها و کتاب ها ذیل عنوان: (نَصیحَةُ المُلُوک)، دو بال توانمند یک نظام سیاسی، یعنی دستگاه حاکمیّت و اجتماع بزرگ ملّت را به حقوق و وظائف متقابل شان آشنا گردانند.   
۱۷ - نقل است آنگاه که رسول خدا (ص) از مردان و‌ زنان تازه مسلمان بیعت می گرفت آنان را متعهّد می نمود خیرخواهی کردن ها را نسبت به حاکمان دریغ ندارند. رعایت اختصار در نوشتار، مانع است نمونه های احادیث در این باب به نگارش در آید.  
۱۸ - آشنا شدن دستگاههای حاکمیّت به وظیفهٔ خود،‌ منوط به آن است دستگاه حاکمه در قبال تصمیمات و اقدامات خویش که بابت إعمال مدیریّت بر أمور دین و دنیای ملّت و مملکت إتّخاذ می کند یا به انجام می رساند، پاسخگو و انتقاد پذیر باشد. و‌إلّا  دستگاههای ناپاسخگو و انتقاد ناپذیر نه به مشورت ها اعتناء می کنند و نه به نصایح و خیرخواهی ها وقعی می گذارند. اینان، راه خود را می روند؛ مردمان نیز راه خود را می روند. 

برچسب ها
نقد ارزیابی
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید
ثبت نظر جدید
ایمیل منتشر نخواهد شد
Captcha reload