گروه مقاله روز نوشت | تاریخ انتشار 15 خرداد, 1400 | نظرات 0 نظر

پرونده های شخصیّت! کارنامه های عملکرد! برنامه های کوتاه مدّت، میانی و بلند مدّتِ نامزدهای انتخابات!

"پرونده های شخصیّت!" ؛ "کارنامه های عملکرد!" ؛ "برنامه های کوتاه مدّت، میانی و بلند مدّتِ  نامزدهای انتخابات!"    ۱ - می گویند: (محور مناظرات انتخاباتی این دوره  یعنی سیزدهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری باید کارنامه و برنامهٔ کاندیداها و وعده&

"پرونده های شخصیّت!" ؛ "کارنامه های عملکرد!" ؛ "برنامه های کوتاه مدّت، میانی و بلند مدّتِ  نامزدهای انتخابات!" 

 

۱ - می گویند: (محور مناظرات انتخاباتی این دوره  یعنی سیزدهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری باید کارنامه و برنامهٔ کاندیداها و وعده‌های صادق باشد تا مردم بتوانند به یک تصمیم روشن برسند).  
۲ - این دو شاخصه، قطعاً وجودشان لازم است و ضروری، و لکن  ناقص است و ناکافی. ناکافی بودن از این حیث که در این بازار سمسماری که هر کس را با قد کشاندن ها تا حدّ و قوارهٔ نشستن بر منصب ریاست جمهوری به بالاها رسانده اند!، باید علاوه بر " کارنامهٔ گذشته " و " برنامهٔ آینده "، از حیث دارا بودنِ " شخصیّتِ برازنده " نیز در تراز  و اندازه ای باشد که با فرض تصاحب آراء بتواند در آن جایگاه نشیند؟.   
۳ - رئیس جمهور به عنوان یکی از دو عالی ترین مقام رسمی کشور قرار است با رأی مستقیم مردم  و به عنوان نماد و‌سمبل یا تبلورِ إرادهٔ یک ملّت و مملکت بر صدر نشیند. صاحب و دارندهٔ چنین منصب است که با اندیشه ها و‌ گفتار، قرار است اخلاق و آداب و فرهنگ و رفتارِ جمعی و ترازِ شخصیّتیِ  یک ملّت و مملکت به مانند کهن مرز و بوم ایران را به تماشا گذارد و نگاههای داخل و‌ خارج کشور را معطوف به خود نماید.  
۴ - چهره ای شاخص از محبوب قلوب دلواپسانِ شب  زنده دار را از یاد نبرده ایم که با احاطه شدن در هاله ای از نور! می خواست درس الهیّات به رؤسای ممالک در اجلاس سازمان ملل متّحد دهد و دیگر ذوق زدگان را وا بدارد تا بگوید کلمات قصار پیامبر مَآبانهٔ این معجزهٔ هزارهٔ سوم! را باید با گنجاندن در کتابها به دانشگاهها و حوزه ها به تدریس نشینند!. اکنون همان نگاه است که متره و خط کش در اختیار دارد و بر همان قیاس و تراز، الگو می تراشد و به متن اجتماع ارزانی می دارد. 
۵ - چه باید گفت راجع به آنان که خواجهٔ شیراز در وصف شان سرود:  
(در کویِ نیکنامی، ما را گذر نداند! * گر تو نمی پسندی،‌ تغییر کن قضا را!!). و‌ به مناسبتی دیگر می افزاید: (رضا به داده بده و ز جبین گره بگشای * که بر من و تو درِ اختیار نگشودند!).  
۶ - این ابیات به ظاهر جبر گرایانه را حافظ لسان الغیب، نه در اعتراض به نظام تکوین و خدای یگانه، بلکه در مواجهه با نظام اجتماع و جبر زمانه از خود به یادگار می گذارد که راجع به اختیار، با اینگونه سرایش ها جهان را به وجد می کشاند:  
(بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم * فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم! * اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد * من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم!).  
۷ - اکنون که رهبری نظام نیز نتوانست به رغْمِ دادن رهنمودها و آشکار ساختن إنذارها وضع اجتماع را به حالتی برگرداند که رقمی بیشتر از دارندگان سلیقه ها و صاحبان علاقه ها را به میدان آورَد، شاید سزاوار در این باشد که باید به مانند حافظ لسان الغیب در نجوا کردن های با خود به خودمان بگوییم: (رضا به داده بده و ز جبین گره بگشای * که بر من و تو درِ اختیار نگشودند!).  
۸ - با این نگاه و‌ دیدگاه و آزمون شدن شهروندان به حضور در میدان انتخابات برای برگزیدن از میان " حدّ اقلّی ها! " است که این قلم تحریم کردن انتخابات یا بی اعتناء ماندن به آن را نابخشودنی می شمارد.  
۹ - چکامهٔ: " این نیز بگذرد! "، مضمونی است که سرایندگانی نامدار در ادب پارسی برای نیک پروراندن آن ذوق آزمایی کرده اند. از حکیم سنایی – شاعر قرن ششم -، فخرالدّین عراقی- شاعر قرن هفتم -، ابن یمین فریومدی – شاعر قرن هشتم-، ملک الشّعرای بهار، رهی معیّری، اخوان ثالث، و دیگران از سرایندگان معاصر، در شمار آنان اند که در این باب غزلها یا قصیده ها به یادگار گذاشته اند.  
۱۰ - اگر ادب اجازه می داد تک بیتی را در همین باب از سرودهٔ مولانا سیف الدّین ابوالمحامد محمّد فَرغانی- شاعر دو قرن هفتم و‌هشتم هجری – را زینت بخش این مقاله می ساختم. امّا اجازه دهید به این دو بیت از غزل مرحوم ملک الشّعرای بهار بسنده نمایم که شاید با نظر به أوضاع نا به سامان ایران در پی مشروطه بر زبان رانده باشد آنجا که می سراید:  
(این است پندِ من که ز خوب و بدِ جهان * نه غَرّه شو، نه رنجه که هر چیز بگذرد * صبح نشاط خندد و آید " بهار " عیش * وین شامِ شوم و عصرِ غم انگیز بگذرد!).  
 ۱۱ - با نگاه به " پرونده های شخصیّت "، همراه با " کارنامه های عملکرد نامزدها " به عنوان دو دستاورد گذشته و در کنار " برنامه های کوتاه مدّت، میانی و بلند مدّت آنها " برای روزگار آینده است که نامزد مورد نظر باید به انتخاب در آید. 
۱۲ - وعده های کاندیداها آنگاه درست و صادق از کار در می آید که با نگاه به " پرونده های شخصیّت "  که اقلّاً  طیّ همین دهه های اخیر که با دارا بودن عالی ترین مشاغل و مناصب از خود به یادگار گذاشته اند:

اوّلاً – مَلکوک یعنی لکّه دار و در نزد افکار عمومی متّهم به أنواع گوناگون از اتّهامات نبوده باشد. مگر می شود کسی با مواجه بودن به أنواع اتّهاماتِ برائت نیافته از تمام یا هر یک از آنها، اکنون بخواهد با دادن برنامه های درخشان، آزادی و شکوفایی را بر سفره ها گذارد؟؛ 
 ثانیاً –  صرفاً به خاطرکم کردن روی رقبا و به در کردن آنها از میدان رقابت ها و تسخیر نمودن دلها و تصاحب آراء، حرف های بی پشتوانهٔ پولی  همراه با " یامفت سرایی های سیاسی و آزادی و اقتصادی! " تحویل اجتماع نداده باشد؛ 
 ثالثاً – با نگاه به دو دستاورد گذشته از: " پرونده های شخصیّت " و " کارنامه های عملکرد "،‌ این باور یا پیام را به اجتماع سرخورده از بی تدبیری های خود پسندان و تمامیّت خواهان و دارندگان خط کش ها و شاقول ها رسانده باشد که نه فقط حد اقل ها از قدرت میدان داری که هنر دیپلماسی و سیاست ورزی یا قدرت گفتمان برای رویارویی و‌ چانه زنی در عرصه های منطقه ای و‌ بین المللی را نیز در چنته دارد.  
۱۳ - دیپلمات بی میدان همان قدر خطرناک است که میدان کار شعار پیشه و سیاست ندان، چهره شان دهشتناک است. این دو قماش از کارگردانان و بازی سازان، کشور را با متحمّل ساختن هزینه های فراوان به هزیمت می رانند. نمی شود با بازی کردن ها در دو وادی " شهوت و غضب " به فرزانگی و " ‌حکمت " و فرهنگ و‌ادب رسید و کشتی متلاطم یا به گِل نشستهٔ ملّت و مملکت را به ساحل امن و نجات رسانید. 
۱۴ - امید و‌انتظار است سه مرحله ساعات مناظرات پیش رو، این امکان را فراهم نماید تا برون دادِ “ شخصیّتِ نامزدها " بتواند شهروندان علاقمند به حضور یافتن در پای صندوق ها را به انتخاب کردن از میان نامزدها که از قضا در این بار از زمره و تراز " حدّ اقلّی ها " یی هستند که بنا به صلاحدید شاقول داران، حاضر در میدان رقابت های اند به تصمیم رساند.  
۱۵ - شاید حضرت لسان الغیب با زیانبار دانستن (انقلابِ آنی!) و‌ پربار شمردن (إصلاح تدریجی!) است که در صدد التیام بخشیدن میان لزوم اعتراض به وضع موجود و ضرورت از دست ندادن احتیاط در نحوهٔ برخورد است که با عمل به (قاعدهٔ جمع)، نه فقط اعتراض را مذموم نمی شمارد که به جای انقلابات آنی، إصلاحات تدریجی را چارهٔ کار می داند. 

قاعده ای قانونمند که نه فقط هزینه ها را در مواجهه با نا به سامانی های اجتماع به کمترین میزان ممکن کاهش می دهد که فائده ها را نیز به بالاترین تراز ممکن افزایش می دهد. چنین است که با باورمند بودن به " اختیار"، امّا با نگاه به " جبر حاکم بر اجتماع "، نحوهٔ کاستن از بار مرارت ها را نیز به آدم آگاه گوشزد می کند. شاید چنین باشد. یا خواست این چنین بگوید که این قلم به نگارش در آورد. حافظ لسان الغیب خودش می داند.  
۱۶ - با نظر به لزوم حضور در عرصهٔ انتخابات، که چه بخواهند یا نخواهند، همین درگاه، تنها میدان تمرین برای دموکراسی و مردم سالاری و مشارکت جستن در تعیین سرنوشت است، اگر خیر را متصوّر ندانند باید به آنی رأی داد که شرّی کمتر را به جامعه می رساند. موّفق باشند. شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۰.

#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید
ثبت نظر جدید
ایمیل منتشر نخواهد شد
Captcha reload